search tajrobeye nejat سرچ تجربه نجات

آخرین مقالات

تاکستان خدا-بخش دوم

اسلاید تجربه نجات tajrobeyenejat roshd تامالات روحانی

کلیسای امروز

حكایت تاكستان تنها درباره قوم یهود صدق نمیكند. این درس پندی عبرت آموز برای ماست. كلیسا توسط خدا با امتیازات و بركات عظیمی به این نسل اعطا گردید و او از این نسل انتظار مشابهی دارد، همان انتظاری كه از یهودیان داشت.

ما با خونبهای گرانبهایی رها شده ایم. تنها با عظمت این خونبها است كه میتوانیم دستاورد آنرا درك كنیم. دراین زمین، زمینی كه خاك آن با اشكها و خون فرزند خدا مرطوب شده بود ثمرات ارزشمند فردوس را خواهند آورد. در زندگیهای امت خدا حقایق كلام او در شرف آشكار كردن جلال و فضیلت هستند. به واسطه امت وی، مسیح ذات خویش را فاش خواهد ساخت و اصول و مبادی ملكوتش را هویدا خواهد نمود.

شیطان در پی بی اثر كردن اعمال خداست و مداوما”ابرام می ورزد تا انسان اصول او را بپذیرد. شیطان امت برگزیده خدا را به عنوان امت فریب خورده معرفی میكند. او تهمت زننده به برادران است و قدرت سرزنش كننده او بر علیه كسانی كه با عدالت و انصاف عمل میكنند بكار گرفته شده است. خداوند به واسطه امت خویش با نشان دادن نتایج اطاعت از اصول درست و برحق خواهان عكس العمل در برابر حملات شیطان است.

این اصول باید در افراد مسیحی در خانواده در كلیسا و در هر نهادی كه برای خدمت به خدا تشكیل میشود هویدا شوند. همگی نمادهایی هستند از آنچه كه میتواند برای جهان انجام شود. آنها نمونه های قدرت نجات دهنده حقایق انجیل هستند. همگی واسطه هایی در انجام هدف عظیم خدا برای نژاد نوع بشر هستند.

رهبران یهودی در معبد باشكوه به مراسم تحمیلی مذهبی خود با غرور می نگریستند كه فاقد عدالت — رحمت و محبت خدا بود. ابهت معبد و شكوه مراسم آن نتوانست آنان در محضر خدا حمایت و پشتیبانی كند زیرا آنچه كه تنها در مراسم خود انجام میدادند از نظر خدا ارزش نداشت. یهودیان روح تواب و متواضع فداكارانه را به خدا تقدیم نكرده بودند. این زمانی است كه اصول واجب ملكوت خدا مفقود گردیده تا حدی كه مراسم و تشریفات مذهبی در افراط عجیب و غریب به نظر می آمد.

این زمانی است كه شخصیت سازی مورد بی توجهی قرار گرفته است. هنگامیكه آراستگی جان نیاز است، وقتی كه بی آلایشی خداگونه بصیرت و بینش خود را از دست داده - غرور و عشق به تظاهر و نشان دادن عمارتهای مجلل كلیسا — تزئینات و دكوراسیون های پر زرق و برق — و تشریفات مجلل ظاهر میشود. با این چیزها خداوند حرمت و جلال داده نمیشود. خداوند مذهبی كه مد روز و شامل مراسم و تشریفات پر زرق و برق — تظاهر و نمایش است را نمیپذیرد. آن گونه تشریفات هیچ پاسخی را از ملكوت دریافت نخواهد كرد.

كلیسا در نظر خدا خیلی ارزشمند است. او به آن ارزش مینهد نه بخاطر امتیازات ظاهری آن بلكه برای پارسایی خالصانه ای كه آنرا از دنیا متمایز میكند. او آنرا مطابق با رشد اعضا در فهم و بصیرت و معرفت مسیح و بر اساس پیشرفت در تجربیات روحانی میسنجید.

مسیح مشتاق دریافت ثمرات قدوسیت و متواضعانه تاكستان خود است. او چشم انتظار اصول محبت و خیریت و نیكوئیست. همه زیبایی هنر با زیبایی خوش خلقی و شخصیت برابر نیست كه میتواند در كسانیكه نمایندگان مسیح هستند آشكار شود. این فضای فیض است كه جان مومن را احاطه نموده — روح القدس در ذهن و قلب كار كرده و او را نمك و چاشنی زندگی میسازد و خدا را قادر میسازد تا به كار خود بركت دهد.

یك كلیسا ممكن است فقیر ترین جامعه در یك سرزمین باشد. كلیسا ممكن است در ظاهرهیچ جذبه و كششی نداشته باشد ولی چنانچه اعضای آن متصف به صفات مسیح باشند از خوشی او در جانهای خود بهره مند خواهند گردید. فرشتگان با آنان در پرستش متحد خواهند گردید. ستایش و شكرگزاری از قلبهای حق شناس مانند خیراتی دلپذیر است كه رایحه خوش آن بسوی خدا صعود مینماید.

خداوند از ما میخواهد تا به نیكوئی او اشاره كنیم و از قدرت او بگوئیم. او با دعا و شكرگزاری حرمت داده خواهد شد. او میگوید””قربانی شایسته من آنست كه از من سپاسگزار باشید و مرا ستایش كنید”(مزامیر ۵۰ :۲۳). امت اسرائیل در حالیكه در حال عبور از بیابان بودند خداوند را تمجید نموده و سرودهای روحانی میخواندند. فرامین و وعده های خدا به صورت موسیقی خوانده میشد و در تمام مدت سفر سرودها توسط مسافران و زائرین خوانده می شدند. و در كنعان وقتی كه ضیافتهای روحانی برپا میكردند كارهای شگفت انگیز خدا بر شمرده میشد و شكرگزاریهای حق شناسانه برای جلال نام او تقدیم میگردید. خداوند خواهان این است كه همه زندگی امت خویش زندگی شكرگزارانه باشد. پس راه و روش او”باید در جهان شناخته شود و خبر خوش نجات او به همه مردم روی زمین برسد”.(مزامیر ۶۷ :۲).

پس الان نیز باید چنین شود. مردم جهان خداهای جعلی را عبادت میكنند. آنان باید از این عبادت غلط بازگردند نه با شنیدن اخطارهای تهدید آمیز خدایان دروغی خود بلكه با نگرش به چیزی بهتر. نیكوئی خدا باید شناخته شود.” من بودم كه از آینده خبر میدادم و به كمك شما میشتافتم. خدای دیگری نبوده كه این كارها را برای شما انجام داده است. شما شاهدان من هستید”.        (اشعیا ۴۳ :۱۲).

خداوند از ما میخواهد تا قدردان برنامه عظیم رهایی باشیم، برتری و امتیازخود را به عنوان فرزندان خدا درك كنیم و در برابر او در اطاعت و فرمانبرداری با شكرگزاری حق شناسانه راه برویم. او از ما میخواهد تا او را هر روز در طراوت زندگی با خوشی و مسرت خدمت كنیم. او خواهان مشاهده حمد و سپاسی است كه از قلبهای ما جاری میشود زیرا نامهای ما در كتاب حیات بره نوشته شده است. زیرا ما میتوانیم همه توجهات خود را به او معطوف داریم. زیرا او ما را تحت مراقبت خود قرار میدهد. او از ما میخواهد تا وجد و شادی كنیم زیرا ما وارثان خدا هستیم. زیرا عدالت مسیح ردای سفید مقدسین اوست. به خاطر اینكه امید مبارك داریم از اینكه منجیمان بزودی خواهد آمد

حمد خدا در پری و خلوص قلب به اندازه دعا جزو وظایف ماست. ما باید به دنیا و به همه فرشتگان آسمانی نشان دهیم كه قدردان محبت شگفت انگیز خدا برای بشر سقوط كرده هستیم و بدین خاطر ما انتظار بیشتر و بركت بزرگتری از پری بینهایت او داریم. بیش از هر چه كه انجام میدهیم نیاز داریم تا از تجربه های ارزشمند سخن بگوئیم. به مراتب بیش از آنچه كه انجام میدهیم نیازمند گفتگو با روح القدس هستیم كه خوشی ما در خداوند است و كفایت و شایستگی ما در خدمت او میتواند با برشمردن نیكوئی های او و كارهای شگفت انگیز او از طرف فرزندان او به مقدار زیادی افزایش یابد. این ممارست ها قدرت شیطان را منكوب میكند. آنان روح شایعه پراكنی و شكایت را بیرون میرانند و اغوا كننده عرصه خود را از دست خواهد داد. آنان خصوصیات شخصیت را پرورش داده تا كه مسكونان زمین برای كاخهای آسمانی شایسته شوند.

این قبیل شهادتها بر دیگران نیز تاثیر خواهد گذارد. بیش ازاین روشهای موثر دیگری نمیتواند برای آوردن جانها به مسیح بكار برده شود.

ما باید خدا را با كارهای مشهود خود حمد بگوئیم . با انجام كارهایی با قوت خویش باید باعث اعتلای نام و جلال او بشویم. خداوند عطایای خود را با ما تقسیم میكند كه ما نیز از همین الگو پیروی كنیم تا بدین جهت ذات و صفات او در جهان شناخته شود. اموراقتصادی و داد و ستد، هدایا و پیشكشها بخش ضروری و اصلی از پرستش را شكل داده است. به اسرائیلیان تعلیم داده شده بود تا یك عشر از همه عایدیهای خود را برای خدمات حرم مطهر اختصاص دهند. وانگهی آنان برای گناه نیز باید پیشكش می آوردند -هدایای اختیاری یا مستحبی میدادند — و پیشكشهای سپاسگزاری عرضه میداشتند. اینها روشهایی برای پشتیبانی از بشارت انجیل برای آن زمان بود. خداوند كمتر از آن مردم كهن از ما انتظار ندارد. كار بزرگ برای رستگاری جانها باید ادامه یابد و به پیش برود. پرداخت عشر و ارزانی داشتن هدایا و پیشكشها برنامه ای بود كه از پیش تدارك دیده شده بود. از اینرو او قصد دارد كه كار بشارت انجیل تقویت شود. او عشر را مختص بخود میداند و این امر باید همیشه به عنوان یك حساب موجودی وقف شده برای مخارج امور روحانی در نظر گرفته شود تا بعنوان خزانه او برای استفاده برای كارهای او بكار برده شود. او همچنین از ما هدایای مستحبی و پیشكشهای نذری برای سپاسگزاری میطلبد. همه این هدایا باید برای ارسال انجیل به اقصا نقاط زمین اختصاص یابد

خدمت برای خدا شامل خدمات شخصی نیز هست. ما با تلاش شخصی برای نجات جهان با او همكاری میكنیم. ماموریتی كه مسیح به ما میدهد این است”حال باید به سراسر دنیا بروید و پیغام انجیل را به مردم برسانید(مرقس ۱۵:۱۶) همه كسانی كه وقف زندگی مسیح شده اند خود را وقف كار برای نجات همنوع خود كرده اند. قلبهای ایشان در هماهنگی با قلب مسیح می تپد. همان اشتیاق مشابهی كه او برای جانها احساس كرد در خادمان او نیز آشكار میشود. همه نمیتوانند به یك كار بپردازند ولی همیشه مكانی و كاری برای تك تك افراد وجود دارد.

در زمانهای كهن، ابراهیم، اسحق و ایوب و موسی و یوشع با فروتنی و حكمت، با تواناییهای گوناگون، همگی داوطلبان خدمت به خدا بودند. آواز مریم، رشادت و پارسایی دبوره، عاطفه فرزند خواندگی روت ، اطاعت و ایمان سموئیل ، راست قامتی در ایمان ایلیا ، تاثیر مقهور كننده الیشع — همگی نیاز بود. پس حال همه كسانی كه بركات خداوند به ایشان ارزانی شده باید با خدمت واقعی واكنش نشان دهند. هر عطیه ای باید برای پیشرفت ملكوت او و برای جلال نام او بكار رود.

همه كسانی كه مسیح را به عنوان منجی شخصی خود قبول میكنند باید حقیقت انجیل و قدرت نجات آن را در زندگی نشان دهند. خداوند بدون تدارك و تمهید، كاری را برای انجام ملزم نمیكند. بواسطه فیض مسیح ما باید هر امری كه خدا ملزم نموده است را انجام دهیم. همه خزانه های آسمان از طریق امت خدا آشكار خواهند گردید.” شاگردان واقعی من محصول فراوان میدهند و این باعث بزرگی و جلال پدرم خدا میشود.”(یوحنا ۸:۱۵).

خداوند ادعا میكند كه همه زمین تاكستان اوست. گرچه اكنون در دستان غاصب است ولی متعلق به خداست. رستگاری و نجات كمتر از خلقت نیست و هر دو به واسطه اوست.( در اصل رهایی از اسارت گناه مرگبار، تولد و زندگی دوباره ای است). . مسیح برای این جهان قربانی شد.” زیرا خدا به قدری مردم جهان را دوست دارد كه یگانه فرزند خود را فرستاده است تا هر كه باو ایمان آورد هلاك نشود بلكه زندگی جاودان یابد”(یوحنا ۳: ۱۶). از طریق آن هدیه است كه هر چیز دیگری به انسان ارزانی شده است. همه جهان هر روزه بركات او را دریافت میدارند. هر قطره باران، هر اشعه نوری كه به نسل ناسپاس ما میرسد، هر برگی و گل و میوه ای همه به صبر عظیم و محبت بیكران او شهادت میدهند.

و چه چیزی را باید به آن بخشنده بزرگ باز میگردانیم؟ چگونه بشر به ادعا و درخواستهای خدا عمل میكند؟ توده بشر به چه كسانی خدمات خود را ارائه میدارد؟ آنان دولت و حشمت را خدمت میكنند. ثروت ، مقام و خوشگذرانیهای دنیا هدف آنان است. آنان ثروت را با سرقت استحصال میكنند نه تنها از انسان بلكه از خدا. انسانها هدایای او را بكار میبرند تا خودخواهیهای خود را ارضا كنند. آنان هر چیزی را كه بتوانند بدست بیاورند برای خدمت به حرص و طمع و خودخواهی و خوشگذرانیهای خودخواهانه شان بكار میبرند.

گناه جهان امروز همان گناهی است كه نابودی را برای اسرائیل به ارمغان آورده بود. ناسپاسی نسبت بخدا، بی توجهی و مسامحه نسبت به فرصتها و بركات ، تخصیص دادن خودخواهانه هدایا به خدا ؛ همه اینها گناه را در بر دارد كه قهر و غضب را بر اسرائیل نازل كرد. آنها امروز ویرانی را بر این جهان می آورند.

اشكهایی را كه مسیح در كوه زیتون میریخت، هنگامیكه ایستاده و به شهر برگزیده خدا نظر میكرد، تنها برای اورشلیم نبود. در سرنوشت اورشلیم، او ویرانی جهان را مشاهده كرد.

“و درحالیكه اشك میریخت گفت ای اورشلیم صلح و آرامش جاوید در اختیار تو قرار داده شد اما تو آن را رد كردی و اینك دیگر بسیاردیر است”(لوقا ۱۹ :۴۲).

این همان روز است. روزها رو به اتمام است. دوره رحمت و فرصت نزدیك به پایان است. ابرهای انتقام جمع میشوند و انكار كنندگان فیض خدا در شرف ویرانی سریع و راه آنان غیر قابل بازگشت است. با این حال جهان در خواب بسر میبرد. مردم از زمان مصیبت آگاه نیستند.

در این بحران و محشر كجا میتوان كلیسا را یافت؟ آیا اعضای آن ادعاهای خدا را برآورد میكنند؟ آیا آنان ماموریت او را به انجام میرسانند و خصوصیات وی را به جهان معرفی میكنند؟ آیا آنان مصرانه در حال رسیدگی و توجه به همنوعان خود در آخرین پیام هشدار آمیز رحمانی هستند؟

انسانها در مخاطره هستند. توده ها هلاك میشوند. ولی چگونه تعداد كمی از پیروان راستین مسیح متحمل بار این جانها میشوند. سرنوشت این جهان آینده نامعلومی دارند. ولی قلب ایمانداران مدعی را به تپش وانمیدارد تا در پی حقیقت باشند تا آنرا با دیگران بمشاركت بگذارند. كمبود محبتی وجود داشت كه مسیح خانه آسمانی را ترك نموده و طبیعت بشری بخود گرفت. زیرا بشر میتواند بشر را حس كند و بشریت را به معنویت رهنمون سازد. كرختی و رخوتی در امت خدا وجود دارد كه آنان را از درك وظیفه ای كه در آن لحظه به عهده دارند باز میدارد.

وقتی كه بنی اسرائیل وارد كنعان شدند و همه آن سرزمین را تصرف نمودند ، وظیفه خود را فراموش كرده و هدف و منظور خدا را انجام ندادند. پس از پیروزی جزئی، آنان از كار دست شستند تا از ثمره فتوحاتشان لذت ببرند. آنان در بی ایمانی و راحت طلبی در بخشی كه به تازگی تسخیر كرده بودند جمع شدند در حالی كه باید پیش میرفتند و سرزمینهای تازه ای را برای خدا فتح میكردند. در نتیجه این سستی ، شروع به فاصله گرفتن ازخدا كردند. آنان با قصور در ادامه پیشبرد اهداف الهی، برای او غیر ممكن ساختند تا وعده مبارك خود را كامل كند. آیا كلیسای امروزچنین نمیكند؟ با وجود اینكه جهانی كه در مقابل آنان قرار دارد نیازمند به انجیل است، جماعت مسیحیان متعهد از امتیازات انجیل فقط برای خود لذت میبرند. آنان ضرورت اشغال قلمروهای تازه را احساس نمیكنند تا پیام رستگاری را به مناطق فراتر منتقل كنند. و از انجام ماموریت مسیح سر باز میزنند در حالیكه گفته بود:” حال به سراسردنیا بروید و پیغام انجیل را به مردم برسانید”(مرقس ۱۵:۱۶). آیا آنان كم تقصیر تر از كلیسای یهودیان هستند؟ پیروان متعهد مسیح در برابر جهان آسمانی در معرض آزمون و محك قرار دارند ولی سردی همت آنان و سستی تلاشهایشان در خدمت به خدا باعث شد تا درنتیجه آزمون به عنوان بی ایمانی و نقض عهد ارزیابی شوند. اگر آنچه كه انجام میدادند بهترین كاری بود كه میتوانستند بكنند آنگاه محكوم نمی شدند ولی اگر قلبهایشان داوطلب كار كردن بود آنگاه میتوانستند بهتر از این را انجام دهند.

آنان میدانند و جهان نیز میداند كه باید تا حد زیادی روح انكار نفس داشته و صلیب خود را حمل نمایند. بسیاری هستند كه در دفاتر اعمال آسمانی نامشان نوشته شده است، نه به عنوان تولید كننده بلكه بعنوان مصرف كننده. بسیاری از افراد نام مسیح را بر خود حمل میكنند و خود را مسیحی میدانند در حالیكه جلال او محو نموده، زیبایی او دررا پرده حجاب قرار داده و حرمت او نگاه نمیدارند.

بسیاری وجود دارند كه نامشان در دفاتر كلیساست اما تحت قوانین و مقررات كلیسا نیستند. آنان به آموزه ها و كارهای او بی اعتنا هستند. بنابر این آنان خود را تحت كنترل دشمن خدا قرار داده اند. آنان هیچ كار مثبتی انجام نمیدهند بنابراین خسارتهای بی حسابی میزنند. از آنان بوی زندگی به مشام نمیرسد بلكه بوی مرگ شامه را آزرده میسازد.

خداوند میگوید”آیا برای این كارهای شرم آور تنبیهشان نكنم؟”(ارمیا ۹:۵). بخاطر اینكه بنی اسرائیل از انجام اهداف خدا قصور ورزیدند فرزندان اسرائیل كنار گذاشته شدند و فراخوان خدمت به خدا به امتهای دیگر تعمیم داده شد. اگر اینها نیز بی ایمانی خود را اثبات كنند آیا به همان رفتار مشابه با آنان برخورد نخواهد شد؟

در حكایت تاكستان، این كشاورزان بودند كه مسیح او را مقصر اعلام كرد. آیا آنان نبودند كه از بازگرداندن ثمرات زمینهایشان سر باز زدند؟ در قوم یهود كاهنان و معلمانی بودند كه با گمراه كردن مردم اهداف خدا را به یغما برده و به باد دادند و آن اهداف همان خدماتی بود كه خدا به عهده آنان سپرده بود تا بانجام رساندند آیا. آنها نبودند كه قومها را از مسیح دور كردند؟

احكام خدا بدون عجین شدن با سنتهای بشری توسط مسیح به عنوان معیار بزرگ اطاعت عرضه گردیدند. این امر خصومت عالمان یهودی را بر انگیخت. آنان تعالیم بشری را مافوق كلام خدا قرار داده بودند و مردم را از احكام او دور میكردند. آنان احكام ساخته شده بشر را رها نمیكردند بخاطر اینكه از واجبات كلام خدا اطاعت كنند. آنان بخاطر حقیقت هم كه شده از غرور و استدلالها و ستایش انسان دست نكشیدند. وقتی كه مسیح آمد خواسته های خدا را به قوم اسرائیل گفت. كاهنان و مشایخ یهود حق او را در مداخله بین آنان و مردم رد كردند. آنان توبیخ ها و هشدارهای او را نپذیرفتند و مردم را بر ضد مسیح شوراندند تا تدابیر ویران كننده او را بر ضد خودشان محدود كرده و از بین ببرند.

آنان مسیح را انكار كردند و مسئول پیامدهای آن بودند. گناه یك قوم و ویرانی یك قوم به سبب بی تدبیری و بی خردی رهبران دینی آنان بود

آیا در ایام ما نیز چنین اثراتی در كار نیست؟ از كشاورزان تاكستان خدا آیا بسیاری از افراد نیستند كه پای خود را در جای پای قدمهای رهبران یهود گذاشته اند؟ آیا معلمین مذهبی، انسان را از آنچه كه كلام خدا به سادگی ملزم نموده دور نمیكنند؟ در عوض تعلیم اطاعت نسبت به احكام خدا آیا سرپیچی از خدا را تعلیم نمیدهند؟ چه مقدار از مردم به خاطر تعالیم غلط از خدا روی گردانده اند؟ دربسیاری از منبرهای كلیساها به مردم تعلیم داده شده است كه اطاعت از احكام خدا الزامی نیست. آیا خدا و احكام او تغییر پذیر است؟ سنتها— آئین ها و رسوم بشری همگی مورد تمجید و تجلیل قرار میگیرند. غرور و ارضای نفس بخاطر عطایای خدا رشد یافته اند، در حالیكه به درخواستهای خدا بی توجهی و بی اعتنایی شده است

انسان با كنار گذاشتن احكام خدا نمیداند كه چه میكند. احكام خدا رونوشت ذات و صفات اوست. این امراصول ملكوت وی را در بر دارد. كسیكه از پذیرفتن این اصول سر باز زند خود را خارج از كانالی قرار داده است كه بركات خدا از آن جاری میشود

امكانات با شكوهی كه در برابر اسرائیل قرار گرفته بود میتوانست تنها از طریق اطاعت به احكام خداوند درك شود. رفعت شخصیت مشابه، پری بركات مشابه — بركات ارزانی شده به ذهن و جان و جسم، بركات داشتن خانه و مزرعه، بركات برای این زندگی و حیات اخروی — همگی ممكن است برای ما تنها از طریق اطاعت دریافت شود.

در جهان روحانی مانند جهان طبیعت، اطاعت از احكام خدا شرط باروری است. و وقتی كه انسان به مردم تعلیم دهد تا به احكام خدا بی توجهی كند آنان را از آوردن ثمرات در جلال او محروم میكند.

آنان به خاطر دریغ از میوه دادن و ثمرآوردن برای خدا مقصرند.

فرستادگان خدا به امر خدا نزد ما می آیند. آنان آمده و همانطور كه مسیح چنین كرد اطاعت از كلام خدارا مطالبه میكنند. آنان درخواست او را از ثمرات تاكستان ارائه نموده و میوه های محبت و فروتنی و خدمات فداكارانه را طلب میكنند. مانند رهبران یهود آیا بسیاری از باغبانان تاكستان تحریك و عصبانی نمیشوند؟ وقتی كه درخواست احكام خدا در برابر مردم قرار بگیرد آیا این معلمین نفوذ خود را در هدایت مردم برای رد كردن او بكار نمیگیرند؟ خداوند این قبیل معلمین را خادمان بد عهد و ناقض پیمان مینامد.

كلام خدا به اسرائیل كهن هشداری جدی به كلیسا و رهبران جهان امروزی آن است. در باره اسرائیل خداوند فرمود”قوم من نابود شده اند زیرا مرا نمیشناسند و این تقصیر شما كاهنان است زیرا خود شما نیز نمیخواهید مرا بشناسید. من شما را كاهن خود نمیدانم شما قوانین مرا فراموش كرده اید من نیز فرزندان شما را فراموش خواهم كرد”(هوشع ۶:۴).

آیا هشدار خدا باید مورد بی اعتنایی قرار گیرد؟ آیا فرصتها برای خدمت نباید مورد استفاده قرار گیرد؟ استهزاء دنیوی - غرور به دانستن و استدلال — پیروی از رسوم و عقاید بشری — آیا اینها باعث نمیشود تا ایمانداران مسیح از خدمت به خدا باز داشته شوند؟ آیا آنان كلام خدا را مانند رهبران یهود رد نمیكنند همانگونه كه آنان مسیح را رد كردند؟ عاقبت گناه اسرائیل در مقابل ما قرار دارد. آیا كلیسای امروزی این هشدار را میپذیرد؟

“و چون بعضی از شاخه ها بریده شدند و تو كه زیتون وحشی بودی در آنها پیوند خوردی و در ریشه و روغن زیتون شریك شدی. بر شاخه ها فخر مكن و اگر فخر كنی تو حامل ریشه نیستی بلكه ریشه حامل توست... به جهت بی ایمانی بریده شدند و تو محض ایمان پایدار هستی. مغرور نباش بلكه بترس. زیرا كه خدا بر شاخه های طبیعی شفقت نفرمود بر تو نیز شفقت نخواهد كرد. پس سختی و مهربانی خدا را ملاحظه نما. سختی بر آنانی افتاد كه قصور ورزیدند اما مهربانی بر تو اگر در مهربانی ثابت باشی و الا 

دیدگاه خود را بنویسید...

* برای فرستادن دیدگاه باید در سایت ثبت نام یا ورود کنید.

0 دیدگاه