ملاقات با داماد
این فصل بر اساس كتاب متی ۱:۲۵-۱۳ نگارش گردیده است.
مسیح به همراه حواریون خود بر كوه زیتون نشسته است. خورشید در پشت كوهها غروب كرده و آسمانها با پرده سیاه شب پوشیده شده است. خانه ای دورادور در دیدرس است كه انگار برای ضیافتی با چراغها نور افشانی شده است. نور از درب ورودی میدرخشد و یك گروه در اطراف منتظرهستند حاكی از اینكه مراسم عروسی بزودی برگزار می شود. در بسیاری از مناطق شرق، مراسم عروسی در شامگاه انجام میشود. داماد به پیشواز میرود تا عروس خود را ملاقات كند و او را بخانه بیاورد. ملازمان و ندیمه های عروس با چراغ ازخانه عروس به خانه داماد رهسپار میشوند، جایی كه ضیافت برای مهمانان دعوت شده تدارك دیده شده است. در صحنه ای كه مسیح به آن مینگرد یك گروه منتظر همراهان عروس هستند كه قصد دارند تا به جمع بپیوندند.
ده زن جوان با تاخیر با جامه های سفید نزدیك بخانه عروس میرسند. هر كدام یك چراغ و یك ظرف برای روغن در دست دارد. همگی مشتاقانه چشم انتظار حضور داماد هستند. ولی در آمدن داماد تاخیر وجود دارد. ساعتها پس از ساعتها میگذرد مراقبین خانه خسته شده و بخواب میروند. در نیمه شب صدایی شنیده میشود”داماد می آید برخیزید و به پیشوازش بروید”.آنهایی كه خواب بودند ناگهان برخاستند و ایستادند. آنان دیدند كه جمعیت با چراغهای روشن و هلهله و نغمه های خوش حركت میكنند. آنان صدای عروس و داماد را میشنوند. ده ندیمه ایستادند تا چراغهای خود را تمیز كنند در حالی كه عجله داشتند تا بروند. ولی پنج نفر از آن ندیمه ها از پر كردن چراغهایشان از روغن غفلت ورزیده بودند. آنان تاخیر را پیش بینی نكرده بودند و برای واقعه غیر منتظره آماده نبودند. آنان پریشان شده و به همراهان با حكمت خود التماس كرده گفتند”از روغن خود بما هم بدهید چون كه چراغهای ما دارد خاموش میشود”.ولی پنج ندیمه منتظر با چراغهای تمیز ظرفهای روغن خود را خالی كرده بودند. آنان روغن ذخیره نداشتند و جواب دادند”اگر از روغن خود به شما بدهیم برای خودمان كفایت نخواهد كرد. بهتر است بروید و برای خودتان بخرید”.
وقتی كه رفته تا روغن بخرند دسته عروسی حركت كرده و آنها را پشت سر گذاشته بودند. پنج ندیمه با چراغ بهمراه كاروان عروس به جمع پیوستند و وارد خانه شدند و در بسته شد. وقتیكه ندیمه های نادان به سالن ضیافت رسیدند آنان با جوابی غیر قابل انتظار مواجه شدند. صاحب عروسی اعلان نمود”من شما را نمیشناسم”.آنان بیرون در خیابان خالی از جمعیت در تاریكی ایستادند.
مسیح نشسته و از دور به مهمانی نگاه میكرد و دید كه مردم منتظر داماد هستند او . به حواریون خود داستان ده ندیمه را گفت كه تجربه ای از كلیسا را قبل از رجعت ثانی اش بتصویر میكشید.
دو گروه از ندیمه ها، دو گروهی بودند كه اقرار نموده كه در انتظار خدای خود هستند. آنان ندیمه باكره خوانده شدند زیرا اقرار كرده بودند كه ایمان خالص دارند. چراغها معرف كلام خدا بودند. نویسنده مزامیر میگوید”كلام تو چراغ راهنمای من است نوری است كه راه را پیش پایم روشن میسازد”.(مزمور ۱۱۹:۱۰۵).
غن سمبل و معرف روح القدس است. از اینرو روح در نبوت زكریا معرفی شده است.” فرشته ای كه با من صحبت میكرد مرا مثل شخصی كه خوابیده باشد بیدار كرد. سپس از من پرسید چه میبینی؟ جواب دادم چراغدانی از طلا میبینم كه هفت چراغ دارد و بر سر آن روغندانی است كه بوسیله هفت لوله كه به آن متصل است به چراغها روغن میرساند. همچنین دو درخت زیتون میبینم كه یكی در طرف راست و دیگری در طرف چپ چراغدان قرار دارد. سپس از فرشته پرسیدم ای سرورم اینها چیستند و چه معنایی دارند؟ گفت نمیدانی؟ ... سپس فرشته گفت این است آنچه خداوند قادر متعال به زر و بابل میگوید: نه با قدرت نه به قوت بلكه به روح من... سپس پرسیدم آن دو درخت زیتون دو طرف چراغدان و آن دو شاخه زیتون كنار دو لوله طلا كه از آنها روغن میریزد چه هستند؟ ... آنگاه او بمن گفت: آنها نشانه دو مردی هستند كه خداوند مالك تمامی جهان آنها را برگزیده و مسح كرده تا او را خدمت كنند”(زکریا ۴:۱-۱۴).
از دو درخت زیتون روغن طلایی به لوله های طلایی مخزن چراغدان ریخته میشد و از آنجا به چراغ طلایی كه به حرم مطهر نور میداد. پس ازطریق مقدسینی كه در حضور خدا ایستاده اند، روح او به بشری كه وقف خدمت به او شده است اعطا میگردد. ماموریت این دو فرد تدهین شده ارتباط و گفتگو با امت خداست كه بگوید كه تنها فیض آسمانی میتواند كلام او را چراغی در پیش پای او بسازد.” نه با قدرت نه به قوت بلكه به روح خدا”(زکریا ۶:۴).
در تمثیل، ده باكره بیرون رفته تا داماد را ببینند. همگی چراغ و ظرف روغن داشتند. برای مدتی فرقی بین آنان دیده نمیشد. در مورد كلیسا همینطور است و اعضای آن كمی قبل از رجعت ثانی مسیح اینچنینند. همگی دانش كلام را داشتند. همگی پیام مسیح را شنیده بودند كه آمدنش نزدیك است و با اطمینان انتظار ظهور او را داشتند. تمثیل از همین قضیه سخن میگوید. زمان انتظار است. ایمان خسته و فرتوت شده است و وقتی بانگ بر می آید كه”ببینید كه داماد می آید بروید و او را ببینید”بسیاری آماده نیستند. آنان درظرفهایشان برای چراغ روغن ندارند. آنان از روح القدس تهی هستند.
بدون روح خدا، فهم كلام او نا ممكن است. فرضیه حقیقت كه با روح القدس همراه نباشد نمیتواند جان را زنده كند یا قلب را تقدیس نماید. فردی ممكن است با احكام و وعده های كتاب مقدس آشنا باشد ولی بدون روح خدا صفات او متحول نخواهند شد. بدون روشنگری روح، انسانها نمیتوانند قادر باشند تا حقیقت را از اشتباه تشخیص دهند و تحت وسوسه های زیركانه شیطان قرار میگیرند. طبقه ای كه معرف باكره های نادان هستند جزو ریاكاران نیستند. آنان به حقیقت احترام میگذارند و از حقیقت دفاع كرده اند. آنان مجذوب كسانی هستند كه به حقیقت ایمان دارند ولی خود را تسلیم كار روح القدس نكرده اند. آنان بر آن صخره مسیحعیسی نیفتاده اند تا اجازه دهند كه طبیعت كهنه آنان بشكند. این طبقه معرف زمینهای سنگی هستند. آنان كلام را با آمادگی میپذیرند ولی در یكسان كردن و وفق دادن خود با اصول شكست میخورند. نفوذ و تاثیر آن پایدار نیست. روح مطابق با خواسته انسان در قلب او كار میكند و طبیعت تازه ای در نهاد او قرار گرفت. ولی طبقه ای كه معرف باكره های نادان بود با كار سطحی قانع بودند. آنان خدا را نمیشناسند. آنان ذات او را مطالعه نكرده اند، با او معاشرت نكرده اند، بنابراین نمیدانند كه چگونه به او توكل كنند،چگونه ببینند وچگونه زندگی كنند. خدمات آنان رو به انحطاط میرود.” آنگاه می آیند و در حضور تو مینشینند و گوش میدهند. ولی قصدشان این نیست كه آنچه من به ایشان میگویم انجام دهند”(حزقیال ۳۳:۳۱). پولس رسول به خصوصیت ویژه كسانی اشاره میكند كه درست قبل از رجعت ثانی مسیح زندگی میكنند. او میگوید”در زمانهای آخر زمانهای دشواری خواهد بود: زیرا مردم خودپرست پول دوست مغرور و متكبر خواهند بود... آنان عیش و عشرت را بیشتر از خدا دوست خواهند داشت”(دوم تیموتائوس۵-۳:۱).
این طبقه ای است كه در زمان دشواری فریاد بر آورده و بدنبال صلح و امنیت هستند (اگر كتاب مقدس را خوانده بودند چنین نمیگفتند) و نمیدانند كه زمان مخاطره رسیده است... آنان برای قلبهای خود لالایی میخوانند و از خطرابایی ندارند. وقتی وحشت زده از خواب مرگ میجهند آنگاه بی چیزی خود را تشخیص میدهند و از دیگران استدعا میكنند تا نیاز آنان را بر آورده كنند ولی در چیزهای روحانی هیچ كس نمیتواند نقص دیگری را مرتفع سازد. فیض خدا به هر جانی برایگان ارائه شده است. پیام انجیل اعلام شده است”بیا! هر كس كه این را میشنود بگویید بیا! هر كه تشنه است بیاید و هر كس مایل است بیاید و از آب حیات برایگان بنوشد”.(مکاشفه ۲۲:۱۷). ولی ذات و شخصیت قابل انتقال نیست. هیچ انسانی نمیتواند برای دیگری ایمان داشته باشد. هیچ انسانی نمیتواند روح را برای دیگری بیابد. هیچ انسانی نمیتواند به دیگری خصوصیتی كه میوه روح است را ارزانی كند.” اگرچه نوح و دانیال و ایوب در میان آنها باشند به حیات خود سوگند كه نخواهند توانست حتی جان فرزندانشان را رهایی دهند درستكاری آنها فقط خودشان را نجات خواهد داد”(حزقیال ۲۰:۱۴).
در بحرانهاست كه صفات واقعی عیان میشود. وقتی صدایی در نیمه شب اعلان میكند “اینك داماد می آید بیرون رفته و او را ببینید”باكره های خفته از خواب میپرند و دیده میشود كه چه كسی برای آن رویداد خود را آماده كرده است. هر دو گروه از آمدن داماد بی اطلاع بودند ولی یك گروه برای امری غیر منتظره خود را آماده كرده بود. و گروه دیگر آماده نبودند. پس حال یك مصیبت ناگهانی و پیش بینی نشده چیزی كه جان را رو در روی مرگ قرار میدهد نشان خواهد داد كه آیا ایمان واقعی به وعده خدا دارد یا خیر. این نشان میدهد كه آیا جان با فیض نگهداری شده است. آزمون بزرگ نهایی بشر به پایان خود نزدیك میشود. و دیگربسیار دیر خواهد بود تا فردی بخواهد خود را آماده سازد.
ده باكره در غروب چشم انتظار این رویداد هستند. همه ادعا میكنند كه مسیحی هستند. همگی با نام فراخوانده شده و چراغ دارند و همگی ادعا میكنند كه خدمت خدا را انجام میدهند. همگی بظاهر منتظر ظهور مسیح هستند. ولی پنج نفر از آنان آماده نیستند. پنج نفر غافلگیر شده وحشت زده بیرون از سالن ضیافت میمانند.
در روز های نهایی بسیاری ادعا میكنند كه برای ورود به ملكوت مسیح اجازه ورود دارند و می گویند”ما با تو غذا خوردیم تو در كوچه های ما تعلیم دادی چگونه ما را نمیشناسی؟ اما او باز خواهد گفت: من به هیچ وجه شما را نمیشناسم ای بدكاران از اینجا دور شوید”(لوقا ۲۷،۲۶:۱۳ ؛متی ۷:۲۲). در این زندگی آنان وارد معاشرت و رفاقت با مسیح نشده اند بنابراین زبان آسمان را نمیدانند و برای خوشی او بیگانه اند.”هیچكس نمیتواند بداند كه در باطن شخصی دیگر چه میگذرد مگر خود آن شخص به همین ترتیب نمیتواند افكار و نقشه های خدا را درك كند مگر روح خدا”(اول قرنتیان ۲:۱۱).
از همه ناراحت كننده تر كلامی است میگوید”شما را نمیشناسم”.معاشرت با روح القدس كه آنرا كم اهمیت خواندید میتوانست بتنهایی شما را یكی از افراد شادمان در ضیافت عروسی بسازد. در آن مراسم نمیتوانید شركت كنید. نور آن بر چشمهای كور خواهد افتاد و نغمه های آن به گوشهای كر. محبت و شادی آن نمیتوانست قلبهای كرخت و بی احساس جهان را بشادی وادارد. شما با ناشایستگی خودتان برای معاشرت با او از بهشت بیرون شده اید.
ما نمیتوانیم برای ملاقات با خدا با صدایی كه میگوید”اینک داماد می آید”آماده شویم. و سپس چراغهای خالی را جمع آوری می كنیم تا آنها را پر بسازیم. ما نمیتوانیم مسیح را از زندگی خود جدا سازیم و بااینحال برای همنشینی با او در آسمان شایسته باشیم.
در تمثیل، باكره های عاقل برای چراغ ظرفهای روغن بهمراه داشتند. چراغهای آنان در سراسر شب انتظار با شعله های روشن میسوخت. این كمك كرد تا نور بیشتری برای حرمت دادن به داماد در اطراف بتابد. چراغ در تاریكی كمك كرد تا راه خانه داماد را برای رفتن به ضیافت عروسی روشن سازد.
پس پیروان مسیح باید در تاریكی جهان نور بیفشانند. از طریق روح القدس ، كلام خدا نوری است كه برای زندگی پذیرنده نور قدرت متحول كننده دارد. با قرار دادن اصول كلام درقلوب روح القدس در انسان صفات خدا را پرورش میدهد. نور جلال او و صفات او برای پیروان وی خواهد درخشید. پس آنان باید خدا را جلال داده مسیر را بسوی خانه داماد در شهر خدا برای شام عروسی بره روشن سازند.
آمدن داماد در نیمه شب بوده است — در ساعتهای تاریكی شب. پس آمدن مسیح در تاریكترین دوره تاریخ بشر واقع خواهد شد. روزهای نوح و لوط وضعیت دنیا را درست قبل از آمدن پسر انسان بتصویر میكشد. كلام به این زمان اشاره میكند و اظهار میكند كه شیطان با تمام نیرو كار خواهد كرد و”اینمرد خبیث بوسیله قدرت شیطان ظهور خواهد كرد و آلت دست او خواهد بود او با كارهای عجیب و حیرت انگیز خود همه را فریب داده معجزات بزرگ انجام خواهد داد”(دوم تسالونیکیان ۹،۱۰:۲). كارهای او بسادگی با افزایش سریع تاریكی — خطاهای بیشمار كفر و الحاد و توهم در روزهای آخر آشكار خواهد شد. نه تنها شیطان دنیا را باسارت درمی آورد بلكه فریبهای او فاسد كننده كلیساهای متعهد عیسی مسیح خواهد شد. ارتداد عظیم در ژرفای تاریكی رشد خواهد كرد.
شب دادرسی، شب گریه و شب زجر به خاطر حقیقت است. ولی بعد از آن شب تاریك نور خدا خواهد درخشید.
او سبب میشود”كه نور از میان تاریكی بدرخشد”(دوم قرنتیان ۶:۴).وقتی “زمین خالی و بی شكل بود و روح خدا روی توده های تاریك بخار حركت میكرد. خدا فرمود روشنایی بشود و روشنایی شد.”(پیدایش ۲،۳:۱). پس در شب تاریكی روح كلام خدا پیش میرود”روشنایی بشود”.او به مدت خویش میگوید”ای اورشلیم برخیز و بگذار
نور تو بدرخشد زیرا جلال خداوند بر تو تابان است”(اشعیا ۶۰:۱).
کلام میگوید:” تمام قومهای جهان در تاریكی فرو خواهند رفت اما نور جلال خداوند بر تو خواهد تابید”(اشعیا ۶۰:۲).
درتاریكی غیر قابل درك این خداست كه جهان را میپوشاند. انسان فهم خود را از شناخت شخصیت و ذات او از دست میدهد. ذات او درست فهمیده و تعبیر نمیشود. در این زمان پیامی از خدا اعلام میشود، پیامی روشن كننده در تاثیر آن و حفظ شده در قدرت آن بیان میشود. ذات او شناسانده خواهد شد. در تاریكی جهان نور جلال او خواهد درخشید، نور خیریت و نور رحمانیت و نور حقیقت او.
این كاری است كه توسط اشعیای نبی نوشته شد”ای قاصد خوش خبر از قله كوه اورشلیم را صدا كن. پیامت را با تمام قدرت اعلام كن و نترس. به شهرهای یهودا بگو خدای شما می آید. بلی خداوند می آید تا با قدرت حكومت كند. پاداشش همراه است و هر كس را مطابق اعمالش پاداش خواهد داد”(اشعیا ۴۰:۹،۱۰).
كسانیكه منتظر آمدن داماد هستند به مردم میگویند”خدای شما می آید.” آخرین اشعه های نور رحمانیت، آخرین پیام رحمت به جهان داده شده است كه مكاشفه ذات محبت او میباشد. فرزندان خدا جلال او را نمایان میسازند. آنان در زندگی و شخصیت باید آنچه كه فیض خدا برای آنان انجام داده را هویدا سازند.
نور خورشید عدالت با اعمال نیك میدرخشد — در گفتار حقیقت ودر كردار مقدس.
مسیح آن تلئلو جلال پدر بعنوان نور به جهان آمد. او آمد تا خدا را به انسان معرفی كند و از او نوشته شده است كه او تدهین شده”با روح القدس و قدرت و كارهای نیك انجام میداد”(اعمال رسولان ۳۸:۱۰). او در كنیسه شهر ناصره گفت”روح خداوند بر من است خداوند مرا برگزیده تا مژده رحمت او را به بینوایان برسانم. او مرا فرستاده است تا رنجدیدگان را تسلی دهم و رهایی را به اسیران و بینایی را به نابینایان اعلام نمایم و مظلومان را آزاد سازم. و خبر دهم كه زمان آن فرا رسیده كه خداوند انسان را مورد لطف خود قرار دهد”(لوقا ۴:۱۸،۱۹). ین كاری بود كه او ماموریت داد به حواریون خود تا آنرا انجام دهند”شما نور جهان میباشید. شما همچون شهری هستید كه بر تپه ای بنا شده و در شب میدرخشد و همه آنرا میبینند. چراغ را روشن نمیكنند تا آنرا زیر كاسه بگذارند بلكه روی چراغدان تا كسانی كه در خانه هستند از نورش استفاده كنند. پس نور خود را پنهان مسازید بلكه بگذارید نور شما بر مردم بتابد تا كارهای نیك شمارادیده پدر آسمانی تان را تمجید كنند”(متی ۱۴:۵-۱۶).
این كاری است كه اشعیای نبی آنرا شرح داد وقتی كه گفت”خوراكتان را با گرسنگان تقسیم كنید و فقیران بی كس را به خانه خود بیاورید اشخاص برهنه را لباس بپوشانید و از كمك به بستگانتان دریغ نكنید. اگر چنین كنید من نیز رحمت خود را همچون سپیده دم بر شما خواهم تابانید و امراض شما را فوری شفا خواهم داد. حضور پرجلال من همیشه با شما خواهد بود و شما را از هر طرف محافظت خواهد كرد. وقتی دعا كنید اجابت خواهم كرد و هنگامی كه كمك بطلبید به یاری شما خواهم آمد”(اشعیا ۸،۷:۵۸).
پس در شب تاریكی روحانی، نورجلال خدا از طریق كلیسایش خواهد درخشید، برای برخیزاندن مطیعان و تسلی دادن كسانی كه ماتم گرفته اند.
در اطراف ما شیون های جهان ماتم زده شنیده میشود. در هر طرف نیازمندان و محنت زدگان هستند. این وظیفه ماست تا در مشقات زندگی و بدبختی بدیگران كمك كنیم.
كارعملی تاثیر بمراتب بیشتری از موعظه دارد. ما باید به گرسنه غذا دهیم، عریان ها را بپوشانیم و بی پناهان را مسكن دهیم. و ما فرا خوانده شده ایم تا بیش از این انجام دهیم. خواسته های جان را تنها محبت مسیح میتواند راضی كند. اگر مسیح در ما سكونت كند قلبهای ما پر از همدردی های الهی خواهد شد. چشمه های بسته مشتاق، همانند محبت مسیح باز خواهند شد.
خداوند نه تنها هدایای ما را برای نیازمندان میطلبد بلكه میخواهد تا سیمای ما بشاش شود و دستیاری ما با كلام امیدوار كننده و دست گیری محبت آمیز باید همراه باشد. وقتی كه مسیح بیماران را شفا میداد دست خود را بر آنان مینهاد. پس ما باید دست یاری خود را برای نفع نیازمندان نزدیك ببریم.
بسیاری هستند كه ایمان از آنان رخت بر بسته است. نور را به آنان بازگردانید. بسیاری جرات خود را از دست داده اند. با كلام خوش با آنان صحبت كنید. برای آنان دعا كنید. كسانی هستند كه نیازمند نان حیات هستند. برای آنان از كلام خدا بخوانید. بسیاری جانهای بیمار هستند كه نه مرهم و نه طبیبی میتواند آنانرا شفا دهد. برای این جانها دعا كنید. آنها را بسوی مسیح بازگردانید. به آنان بگوئید كه مرهم و طبیبی وجود دارد.
نور بركت است. یك بركت جهانی كه گنجینه های خود را بر جهان ناسپاس نامقدس و انحطاط یافته میریزد. نور خورشید عدالت نیز چنین است. گویی كه همه زمین در لفافه تاریكی گناه و اندوه و درد پیچیده شده و باید با فهم محبت خدا روشن شود. نوری كه از بارگاه ملكوت میتابد هیچ فرقه و دودمان و طبقه ای از مردم را محروم نمیكند.
پیام امید و رحمت تا پایان تاریخ زمین ادامه خواهد یافت. هركسی كه بخواهد میتواند بجلو رفته و به قوت خدا تكیه كند و متمسك شود و با او صلح كند. بیش از این كافران درتاریكی نیمه شب پیچیده نخواهند ش . د تاریكی در پس پرتو نور خورشید عدالت ناپدید خواهد شد. قدرت جهنم مغلوب خواهد شد.
ولی هیچ انسانی نمیتواند نوری ارزانی كند قبل از آن كه خود آنرا دریافت نكرده باشد. در كار خدا بشریت نمیتواند موجب كاری شود. هیچ انسانی با تلاش خود نمیتواند مشعل دار خدا شود ا. ین روغن طلایی بود كه بوسیله پیام آوران آسمانی بدرون لوله های طلایی ریخته شد تا از كاسه طلایی به چراغهای حرم مطهر ریخته شده و چراغی را روشن نماید كه دائما میدرخشد. این محبت خداست كه بطور پیوسته به انسان منتقل شد كه او را قادر میسازد تا نور را ارزانی كند در. قلبهای همه كسانیكه با ایمان با خدا متحد شوند روغن طلایی محبت، آزادانه جاری میشود تا دوباره با اعمال نیك و خدمت صمیمیانه و بی ریا برای خدا بتابد.
هدیه بیكران و عظیم خدا از روح القدس شامل همه منابع آسمانی است. خداوند جاری شدن گنجهای آسمانی را بر زمین و انسان محدود نساخته است بلكه هر كس كه راغب باشد تا آنرا دریافت كند از روح او پر خواهد شد.
این امتیاز برای هر جانی است كه كانال زنده ای باشد كه خدا بتواند با جهان ارتباط برقرار كند و خزانه های فیض خود و گنجهای دست نیافتنی مسیح را ارزانی نماید. مسیح از نمایندگان خود انتظار دارد تا معرف روح و ذات او در جهان باشند. جهان نیازمند آشكار شدن محبت مسیح از طرف انسان است. همه آسمان منتظر كانالهایی
است كه از طریق آن بتواند روغن مقدس را بریزد تا خوشی و مباركی را برای قلبهای بشر بارمغان آورد.
مسیح همه شرایط را مهیا كرده كه كلیسای او یك بدنه و مجموعه متحول كننده شده و با نور مالك جلال كه عمانوئیل است جهان را منور سازد. این هدف اوست كه هر مسیحی بتواند با فضای نور و آرامش روحانی احاطه شود. او خواهان این است كه خوشی خود را در زندگیهای ما آشكار كند.
روح سكنی گزیده در جان با لبریز شدن محبت آسمانی آشكار خواهد شد. پری الهی از طریق نمایندگان وقف شده بشری جاری خواهد شد تا آنرا بدیگران انتقال بدهند.
“بر بالهای خورشید عدالت شفا خواهد بود”(ملاکی ۴:۲). پس از هر مرید واقعی اثراتی از زندگی، دلگرمی، سودمندی و شفای حقیقی منتشر میشود.
مذهب مسیح بیش از آمرزیده شدن گناه معنی میدهد. یعنی زدون گناهان و پر شدن خلاء روحانی با فیض روح القدس - یعنی تنویر الهی و شادی در خدا- یعنی قلبی تهی از نفس و بركت یافته با حضور ساكن مسیح. وقتی مسیح در قلبها حكومت كند خلوص و پاكی و آزادی از گناه بهمراه خواهد بود. كه همانا كمال برنامه انجیل در زندگی خواهد بود. پذیرش منجی آرامش كامل را بارمغان می آورد و كمال محبت و تضمین واقعی را عطا میكند. زیبایی ذات مسیح در زندگی آشكار میشود و شهادت میدهد كه خدا در واقع فرزند خود را فرستاد تا منجی جهان گردد.
مسیح به پیروان خود فرمان نمیدهد كه كوشش كنند تا بدرخشند. او میگوید بگذارید تا نور شما بدرخشد. اگر فیض خدا را دریافت كرده اید آنگاه نور در شماست. موانع را بردارید وآنگاه جلال خدا آشكار خواهد گردید. نور خواهد درخشید تا به اطراف نفوذ كند و تاریكی را برطرف كند. و بطور خودبخود صفات مسیح از طریق شما به كسانیكه در ارتباط هستید متجلی میگردد و نور مسیح بر آنان خواهد درخشید.
مكاشفه جلال او در شكل بشری ملكوت را چنان نزدیك كرد كه زیبایی زینت دهنده داخل معبد در هر جانی دیده خواهد شد. معبدی كه منجی در آن ساكن است. انسان شیفته جلال مسیح خواهد شد. و حمد و سپاسگزاری از بسیاری از جانها جاری میشود. بنابراین جانها برای خدا صید میشوند و آن بخشنده عظیم تجلیل و تكریم خواهد گردید.
“ای اورشلیم برخیز و بگذار نور تو بدرخشد زیرا جلال خداوند بر تو تابان است”(اشعیا ۶۰:۱). به آنانی كه بیرون میروند تا داماد را ببینند این پیام داده شده است”مسیح با قدرت و جلال عظیم می آید. او با جلال خویش می آید و با جلال پدر. او می آید با همه فرشتگان در ملازمت با او. درحالیكه همه جهان در تاریكی فرو رفته نوری خواهد بود در هر مقدسین. آنها اولین نور بازگشت ثانی او را میگیرند. نور خالص از جلال و فر او گرامی داشته خواهد شد با همه كسانیكه او را خدمت كرده اند. در حالیكه بدكار از حضور او فرار میكند پیروان مسیح وجد و شادی میكنند. ایوب پدر ایمان مینگرد به زمان رجعت ثانی مسیح و میگوید”من خود با این چشمانم او را خواهم دید چه امید پر شكوهی”(ایوب ۱۹:۲۷). مسیح برای پیروان مومن خود همنشین و دوست آشنای هر روز بوده است. آنان در زندگی با هم در مشاركت دائمی با خدا خواهند بود. بموجب آنان خداوند جلال خواهد یافت. و در آنان نور فهم جلال خدا با سیمای عیسی مسیح منعكس خواهد شد. حال آنان در پرتوهای روشن و درخشان پادشاه جلال در بزرگی و عظمت او خوشی خواهند كرد. آنان برای همنشینی ملكوتی آماده شده اند برای اینكه در قلبهای خود ملكوت را دارند.
آنان با سرهایی برافراشته، با پرتوهای نور خورشید عدالت كه بر آنان تابیده است ، با خوشی از اینكه زمان رهایی نزدیك شده است - به پیش میروند تا داماد را ببینند و بگویند”اینك این است خدای ما كه منتظر او بوده ایم و او ما را رستگار خواهد نمود”(اشعیا ۹:۲۵).
“سپس آوای خوش آهنگ دیگری را شنیدم آوایی همچون سرود گروهی عظیم كه طنین آن چون امواج خروشان دریاها و غرش پیاپی رعدها بود و میگفت: هللویا خدا را شكر. زیرا خدای توانای ما سلطنت میكند. بیایید با یكدیگر وجد و شادی كنیم و او را احترام نماییم زیرا زمان جشن عروسی بره فرا رسیده است. و عروس او نیز خود را مهیا كرده است... آنگاه فرشته بمن گفت: بنویس خوشا بحال كسانی كه به جشن عروسی بره دعوت شده اند. این را خداوند میفرماید”.”او سرور سروران و شاه شاهان است و خلق او فراخواندگان و برگزیدگان و وفاداران او میباشند”(مکاشفه ۶:۱۹-۹ ؛ ۱۷:۱۴).
1 دیدگاه
سپاسگزارم عالی و پربرکت بود و کاملا مثل ده ندیمه برام روشن و واضح شد.🙏✝️
دیدگاه خود را بنویسید...
* برای فرستادن دیدگاه باید در سایت ثبت نام یا ورود کنید.