استعدادها قسمت اول
اين فصل بر اساس كتاب متي ۱۳:۲۵-۳۰ تدوين گرديده است.
مسيح بر كوه زيتون با حواريون خود در باره بازگشت دوباره خود به جهان سخن مي گفت. او برخي علامات و نشانه ها را مشخص و تصريح نمود كه نشان دهنده اين خواهد بود كه آمدن او نزديك است و حواريون خود را امر نموده تا مراقب بوده و آماده باشند. او مجددا هشدارهاي خود را تكرار كرد”پس شما بيدار بمانيد و آماده باشيد چون نميدانيد در چه روز و ساعتي من باز ميگردم”.سپس او نشان داد كه”آماده بودن براي آمدن او”به چه معني است. زماني كه بايد صرف شود - نه در بيهودگي و بطالت بلكه در سخت كوشي و پشتكاري. درسي را كه او در اين تمثيل آموخت در باره استعداد هاست.
او ملكوت آسمان را با اين حكايت شرح داد:” مردي عزم سفر داشت. پس خدمتگزاران خود را خواست و به آنان سرمايه اي داد تا در غياب او آن را بكار برند. به هر كدام به اندازه توانايي اش سرمايه اي داد: به اولي پنج كيسه طلا، به دومي دو كيسه طلا و به سومي يك كيسه طلا داد. سپس عازم سفر شد”.
مردي كه به سفري دور ميرفت معرف مسيح بود كه در اين حكايت بزودي از اين زمين رخت بر بسته و راهي آسمان ميشد. خدمتكاران يا بندگان در حكايت معرف پيروانمسيح هستند. ما متعلق بخودمان نيستيم. ما”با قيمتي خريداري شده ايم”(اول قرنتیان ۲۰:۶)و نه با چيزهاي فساد پذير مانند نقره و طلا... بلكه با خون گرانبهاي مسيح”(اول پطروس ۱:۱۸،۱۹)” كه براي همه مرد تا تمام كساني كه زنده اند يعني كساني كه از او زندگي جاويد يافته اند ديگر براي خود و ارضاي خواسته هاي خود زندگي نكنند بلكه براي خشنودي همان كسي كه در راه ايشان مرد و دوباره زنده شد(دوم قرنتیان ۱۵:۵).
همه انسانها با قيمت ازلي خريداري شده اند. خداوند با بارش تمام خزائن آسماني به اين جهان، با ارزاني داشتن ملكوت خود توسط مسيح - اراده، عاطفه، ذهن و جان هر بشري را خريداري نمود. خواه ايماندار يا بي ايمان، همه انسانها به خدا تعلق دارند. همگي فرا خوانده شده اند تا با روشي كه خواسته شده او را خدمت كنند و همچنين از همه خواسته خواهد شد تا در روز داوري حساب پس بدهند.
ولي مردم همه خواسته ها و مطالبات خدا را تشخيص نميدهند. كسانيكه متعهد به خدمت به خدا شده اند در اين تمثيل معرف خدمتگزاران او هستند.
پيروان مسيح براي خدمت كردن رهايي يافته اند. خداوند بما تعليم ميدهد كه هدف واقعي زندگي، خدمتگزاري بخداست. مسيح خود نيز”کارگر”بود و براي همه پيروانش ضوابط خدمتگزاري را اينچنين گفت: خدمت به خدا و خدمت به خلق. در اينجا مسيح به جهان درك بالاتري از زندگي را ارائه نمود كه تا حال آنرا نميدانستند. با زندگي كردن در خدمت به ديگران انسان به مسيح ملحق ميشود. قانون خدمت، كانال ارتباطي است كه ما را به خدا و همنوع بشر پيوند ميدهد.
مسیح”اموال خود”را به خدمتگزاران خويش ميسپارد — اموالي كه بايد براي او مورد استفاده قرار گيرد او”به هر مردي كاري واگذار ميكند”.هركدام موقعيتي در برنامه ازلي آسمان دارند. به هركدام در همكاري با مسيح براي نجات و رستگاري انسانها كاري محول شده است. بتدقيق مكانهايي كه براي ما در كاخهاي آسماني تدارك ديده شده و مكانهايي خاص نيز در زمين براي ما تعين گرديده كه براي خدا كار كنيم.
عطایای روح القدوس
سكه ها يا(استعدادها) كه مسيح به كليسا واگذار نموده عطايا و بركات خاصي هستند كه بواسطه روح القدس بما ارزاني گرديده اند.” روح القدس به يك شخص عطاياي بيان حكمت ميبخشد تا با ارائه راه حلهاي حكيمانه ديگران را ياري نمايد و به ديگري دانستن اسرار را عطا ميكند. او به يكي ايماني فوق العاده عطا مينمايد و به ديگري قدرت شفاي ديگران را ميبخشد. به بعضي قدرت انجام معجزات ميدهد و به برخي ديگر عطاي نبوت كردن. به يك نفر قدرت عطا ميكند كه تشخيص دهد چه عطايي از جانب روح خداست و چه عطايي از جانب او نيست. باز ممكن است به يك شخص اين عطا را ببخشد كه بتواند به هنگام دعا به زبانهايي كه نياموخته است سخن بگويد و به ديگري عطاي ترجمه اين زبانها را بدهد.”(اول قرنتیان ۸:۱۲-۱۱). همه انسانها عطاياي مشابهي دريافت نميكنند ولي به هر خدمتگزار، خداوند تعدادي از عطاياي روح را وعده داده است.
مسيح قبل از اينكه شاگردان خود را ترك گويد”به ايشان دميد و فرمود روح القدس را در يابيد”(یوحنا ۲۰:۲۲).او دوباره گفت:” اينك من روح القدس را كه پدرم به شما وعده داده است بر شما خواهم فرستاد”(لوقا ۲۴:۴۹). ولي عطايا پس از صعود مسيح به آسمان در پري دريافت شدند. حواريون بواسطه ايمان و دعا و سر سپردگي كامل براي خدمت به او پري روح القدس را دريافت نمودند. سپس در حسي خاص خيريات آسمان به پيروان مسيح سپرده شد.” با اينحال مسيح طبق صلاحديد خود از دولت كرم خويش به هر يك از ما فيض خاصي بخشيده است. در كتاب زبور داود نيز درباره مسيح پيشگويي شده كه وقتي او پس از مرگ زنده شد و شيطان را مغلوب ساخت و ظفرمندانه به آسمان بازگشت به مردم هدايا بخشيد”(افسسیان ۸،۷:۴).” اما تمام اين عطايا از جانب يك روح يعني همان روح القدس است و اوست كه تصميم ميگيرد به هر كس چه عطايي ببخشد”(اول قرنتیان ۱۲:۱۱). عطايا هم اكنون متعلق بماست ولي مالكيت واقعي آنها بستگي به روح خدا دارد.
وعده روح آنطور كه بايد و شايد مورد قدرداني واقع نگرديده است. انجام وكمال آن، آنگونه كه بايد درك نگرديده است. اين غياب روح است كه خدمت انجيل را چنين بي قوت ساخته است. فراگيري — استعداد ها — سخنوري و علم بيان — هر موهبت طبيعي و يا اكتسابي ممكن است در اختيار باشد. ولي بدون حضور روح خدا هيچ قلبي لمس نخواهد گرديد و هيچ گناهكاري را براي مسيح نميتوان نجات داد. از طرفي ديگر چنانچه به مسيح پيوند خورده باشند- چنانچه عطاياي روح القدس به آنان تعلق داشته باشد- عاجز ترين و جاهلترين مريدان او قدرتي خواهند يافت كه بر قلبها تفوق خواهند يافت. خداوند آنان را معبري براي نافذترين كار در جهان خواهد ساخت.
استعدادهای دیگر
عطاياي خاص روح تنها سكه هايي نبودند كه در تمثيل از آنان ياد شد. اين شامل همه عطايا و موهبتها است خواه اصلي (مادرزادي) و يا اكتسابي — طبيعي يا روحاني. همگي بايد در خدمت مسيح بكار گمارده شوند. براي اينكه مريد و پيرو او شويم بايستي خود را با تمام چيزهايي كه داريم تسليم او كنيم. اين عطايايي را كه او بما باز ميگرداند خالص و شريف هستند كه بايد براي جلال او در بركت دادن به همنوعان خود بكار بريم.
خداوند به هر انساني”مطابق با توانائي هايش”استعداد اعطا ميكند. استعدادها بطور اتفاقي اختصاص نيافته اند. كسيكه توانايي بكار گيري و استفاده از پنج سكه (استعداد( را دارد پنج عدد و آنكه توانايي دو عدد دارد دو عدد و كسيكه ميتواند عاقلانه يك عدد را بكار گيرد يكي دريافت ميكند. لزومي ندارد هيچيك تاسف بخورند كه چرا عطاياي بزرگتري دريافت نكردند زيرا او كه به هر يك از مردان سهمي اختصاص داد بطور برابر آنان را با سود دهي در هر يك از وديعه اي كه دريافت كرده، خواه بزرگ باشد و خواه كوچك حرمت خواهد داد. آن فردي كه به او پنج سكه داده شده بود بايستي پنج سكه سود تحويل دهد. و آنكس كه يك سكه دريافت نمود بايد يكي باز گرداند. خداوندانتظار بازدهي از كارهايش را دارد”مقدار مهم نيست بلكه علاقه و توجه شما به اين امر براي خدا اهميت دارد. در ضمن او انتظار ندارد كه شما بيش از توانايي خود هديه بدهيد بلكه تا آن حد كه ميتوانيد”(دوم قرنتیان ۸:۱۲).
در تمثيل،”اولي كه پنج سكه گرفته بود بي درنگ مشغول خريد و فروش شد و طولي نكشيد كه پنج سكه ديگر هم بدارايي او اضافه شد. دومي هم كه دو سكه داشت همين كار را كرد و دوسكه ديگر نيز سود برد”.
سكه ها هر قدر هم كه كم باشند بايد مورد استفاده قرار گيرند. سوال اين نيست كه چقدر دريافت كرديم؟ بلكه چه بايد با آن مقدار كه داريم انجام دهيم؟ پيشرفت در انجام وظايف با تمام توان اولين وظيفه اي است كه نسبت بخدا و به همنوعان خود داريم. كسي كه روزانه در توانايي و مفيد بودن خود رشد نكند هدف زندگي را كامل نكرده است. با اقرار به مسيح ما خود را ملزم و متعهد ميسازيم تا آنگونه كه برايمان امكانپذير است همانند كارگران خدا بشويم و بايد هر استعدادي را در حد اعلي و كمال بكار ببريم و تا حد اعلي به امور خير و نيكوئي بپردازيم.
خداوند كارهاي عظيمي دارد و بيشترين اجر را در زندگي اخروي به كسانيكه كه با ايمان خواهان خدمت در زندگي كنوني هستند خواهد داد. خداوند نمايندگان خويش را انتخاب خواهد نمود و هر روز تحت شرايط مختلف به آنان قوتي را در برنامه عملكرد خود خواهد داد. خداوند نمايندگان ساعي و خالص و بي ريا را براي امور خود انتخاب ميكند نه بخاطر اينكه آنان كامل هستند بلكه از طريق رابطه با او آنان ميتوانند به كمال نائل شوند.
خداوند تنها كساني را ميپذيرد كه عزم به اهداف عالي دارند. او نمايندگان بشري را ملزم مينمايد تا به نحو احسن براي او كار كنند. كمال اخلاقي از همه لازم تر است. ما هرگز نبايد براي گرايشهاي موروثي و يا اكتسابي بخاطر انجام كارهاي ناصحيح معيار و استاندارد عدالت را تنزل دهيم. ما بايد درك كنيم كه عيب در شخصيت گناه است. همه صفات نيكو بعنوان يك مجموعه كامل و هماهنگ در خداوند ساكن هستند. و هر كسيكه مسيح را بعنوان منجي شخصي پذيرفت حق ويژه اي دارد تا اين صفات را داشته باشد.
و كسانيكه با خدا كار كنند بايد براي كمال در جسم و ذهن بكوشند. تحصيل واقعي آماده سازي جسمي و ذهني و اخلاقي براي انجام هر وظيفه اي است. اين پرورش جسم و ذهن و جان بمنظور انجام خدمات الهي است. اين تحصيلي است كه تا حيات ابدي ادامه خواهد يافت.
خداوند از هر فرد مسيحي در هرصنف انتظار رشد و بازدهي دارد. مسيح اجر ما را در هرصنف با خون و رنج خويش پرداخته است تا بتوانيم خدمات خود را از روي رغبت و داوطلبانه انجام دهيم. او به دنياي ما آمد تا الگوئي از چگونگي كار را بما بدهد و اينكه چه روحي را بايد بكار بنديم. او از ما ميخواهد تا مطالعه كنيم كه چگونه كار او را بجلو پيش برده و نام او را با محبتي عظيم و حمد در دنيا جلال دهيم و تاج حرمت بر سر آن پدري بنشانيم زيرا كه”بقدري مردم جهان را دوست داشت كه يگانه فرزند خود را فرستاد تا هر كه باو ايمان آورد هلاك نشود بلكه زندگي جاويد بيابد”(یوحنا ۳:۱۶).
ولي خداوند بما ضمانتي نداده است كه استحصال كمال در شخصيت موضوعي ساده است. شخصيت كامل و شريف موروثي نيست. و بطورتصادفي حاصل نگرديده است. يك شخصيت شريف با تلاش فردي بدست آمده است - بواسطه شايستگيها و فيض مسيح. خداوند استعدادها (سكه ها) را ميبخشد - آن قدرتهاي ذهن كه شخصيت را شكل ميدهند. اين شكل گيري بواسطه مبارزه سخت و حاد با نفس صورت پذيرفته است. مبارزه پس از مبارزه بايد بر ضد گرايشهاي موروثي ادامه يابد. ما بايد از نزديك خود را نقد و بررسي كنيم و اجازه ندهيم كه يك خصوصيت نامطلوب تصحيح نشده در ما باقي بماند.
هيچكس نبايد بگويد كه من نميتوانم نقصهاي شخصيت خود را درمان كنم. اگر به چنين تصميمي رسيديد قطعا در نائل شدن به حيات جاوداني شكست خواهيد خورد. مشكل واقعي از تباهي قلب تطهير نشده بر ميخيزد و بي ميلي نسبت به تسليم در برابر كنترل شدن توسط خدا است. امكان ناپذيري درخواست و اراده در وجود خودتان نهفته است. اگر نخواهيد آنوقت نميتوانيد بر مشكل غالب شويد.
بسياري از افرادي را كه خداوند شايسته ساخت تا كار عالي او را انجام دهند خيلي كم كار كردند زيرا همت و تلاش كمي داشتند. هزاران نفر از مسير زندگي عبور كردند گويي كه هدف معلومي براي زندگي نداشتند و هيچ معيار و استانداردي براي حصول نداشتند. اين افراد اجر خود را متناسب با كار خود يافتند.
بياد داشته باشيد كه استاندارد و معيار حاصل شده بستگي به آن چيزي دارد كه خودتان تعين كرده باشيد. پس نمره بالايي را انتخاب كنيد و پله پله پيش برويد گر چه ممكن است تلاشي دردناك باشد. با انكار نفس و از خود گذشتگي از نردبان بالا برويد تا بهدف نائل شويد. نگذاريد تا هيچ چيزي مانع شما بشود. سرنوشت تورهاي خود را چندان محكم نبافته تا بشردر درماندگي و در بلاتكليفي بماند. مصاف با شرايط محيطي ميتواند عزم را جزم نموده تا بر آنها غلبه يابيد. شكستن يك سد توانايي بيشتري حاصل كرده و بما دل و جرات بيشتري ميدهد تا پيشروي كنيم. با عزمي راسخ در مسير درست حركت كنيد و محيط اطرافتان نه تنها مانعي دست و پاگير نخواهد بود بلكه دستيار و همراه شما خواهد شد.
براي جلال خدا همت عالي داشته باشيد تا هر فيض از شخصيت را پرورش دهيد. در هر مرحله از شخصيت سازي خداوند را خشنود خواهيد ساخت. شما چنين خواهيد كرد زيرا خنوخ با اينكه مسن و رو به زوال بود او را خشنود ساخت. و خنوخها همچنان در ايام ما وجود دارند.
مانند دانيال محكم و راسخ بايستيد زيرا كه آن زمامدار مومن مردي بود كه هيچ وسوسه اي نتوانست او را تباه سازد. مسيح را نوميد نسازيد زيرا كه او شما را بحدي دوست دارد كه زندگي خود را براي شما داد تا گناهان شما را محو سازد. او ميگويد: ” بدون من هيچ كاري نميتوانيد بكنيد”(یوحنا ۱۵:۵). اين را بخاطر بسپاريد. اگر اشتباه كرده ايد مطمئنا به پيروزي دست خواهيد يافت. به اشتباهات مانند چراغ خطري نگاه كنيد كه هشدار دهنده هستند. اگر چنين كنيد آنگاه شكست را به پيروزي تبديل خواهيد كرد و خصم را نا اميد كرده و نجات دهنده خود را حرمت مينهيد.
شخصيت شكل يافته مطابق با شباهت الهي تنها گنجينه اي است كه ميتوانيم از اين جهان فاني به جهان ابدي ببريم. كسانيكه تحت رهنمودهاي مسيح در اين جهان هستند تمام توان الهي را با خود به قصرهاي آسماني خواهند برد. و در بهشت بطور مستمر پيشرفت خواهيم كرد. پس ببينيد كه چقدر در اين زندگي بهبود و اصلاح شخصيت اهميت دارد.
فرشتگان آسماني با نمايندگان بشري كار خواهند كرد كه با ايماني راسخ در پي رشد و كمال شخصيت هستند. در كردار خويش به كمال خواهيد رسيد. مسيح به هر كسي كه در اين كار متعهد شده ميگويد من در دست راست تو بتو كمك خواهم كرد.
وقتي اراده و خواست بشر با اراده خدا همكاري كند اين بمنزله قدرت و توان مطلق خواهد بود. هر چه كه انجام بشود به فرمان و با قوت او انجام خواهد گرديد. همه فرامين او داراي اقتدار و توانايي هستند.
استعدادهای ذهنی
خداوند رشد و تربيت استعدادهاي ذهني را ملزم نموده است. كه خدمتگزاران او ذكاوت و بصيرت بيشتري از انسانهاي دنيوي داشته باشند و او از كارگراني كه بخوبي از اين موضوع آگاه هستند و در بهره وري و كارامدي بي تفاوت و يا خيلي تنبل هستند ناخشنود است . خداوند از ما ميخواهد كه با تمامي دل و جان و قوت خود او را دوست بداريم. اين ما را ملزم ميدارد كه هوش و ذكاوت خود را در ظرفيت كامل رشد دهيم تا خدا را شناخته و او را دوست بداريم.
اگر هوش و ذكاوت ما تحت كنترل روح القدس قرار بگيرد هر چه كه بيشتر پرورش داده شود موثر تر ميتواند در خدمت به خدا قرار بگيرد. فرد تحصيل نكرده كه خود را وقف خدا كرده و خواهان بركت دادن بديگران است همانگونه كه هست ميتواند براي خدمت خدا بكار گرفته شود. ولي كسانيكه با روح مشابه در وقف و تعهد از تحصيل منتفع بوده اند ميتوانند در بعد وسيعتري براي مسيح كار كنند. آنان افق ديد بهتري دارند.
خداوند از ما ميخواهد تا جايي كه ممكن است تحصيل كنيم، با هدف اينكه دانش خود را بمنظور بهره به ديگران ارزاني كنيم. هيچ كس نميداند از كجا و يا چطور ممكن است براي كار فراخوانده شود و يا چطور براي خدا سخن بگويد. پدر آسماني ما تنها ميتواند ببيند كه چه چيزي ازعهده انسان بر مي آيد. در مقابل ما امكاناتي وجود دارد كه ايمان سست ما آنرا تشخيص نميدهد. ذهنهاي ما ميتواند بگونه اي پرورش يابد كه اگر لازم باشد ميتوانيم حقايق كلام او را در مقابل مقامهاي عالي دنيوي بطوري ارائه نمائيم كه نام خدا را جلال دهيم. ما نبايد براي تحصيل دانش هيچ فرصتي را از دست بدهيم تا اينكه براي كار خدا حائز شرايط بشويم.
بگذاريد جواناني كه به تحصيل نياز دارند بكار گرفته شوند تا با عزمي راسخ بتحصيل پرداخته و دانش كسب كنند. منتظر نباشيد تا درب را كسي برايتان باز كند بلكه خودتان آنرا باز كنيد. از هر فرصت كوچكي بهره ببريد. اقتصاد و تنظيم بودجه را تمرين كنيد. دارايي خود را صرف لذت شكم و اميال نكنيد و يا در طلب هوسراني و خوشگذراني نباشيد. مصمم باشيد تا فردي كارآمد و موثر باشيد همانگونه كه خدا از شما ميخواهد تا آنگونه باشيد. در انجام هر چه كه متعهد ميشويد كامل و با ايمان باشيد. از هر مزيتي استفاده كنيد تا هوش و خرد خود را تقويت كنيد. بگذاريد تا مطالعه كتب با كتاب راهنماي حيات تلفيق شود و با ايماني راسخ — هشيار و با دعا، خردمندي و حكمت را از آسمان براي خود تامين و تضمين نماييد. اين بشما آموزش كاملي خواهد داد. بنابراين ميتوانيد در شخصيت رشد كرده و بر اذهان ديگران تاثير بگذاريد كه شما را قادر ميسازد تا ديگران را درمسير قدوسيت و درستكاري هدايت كنيد.
خود آموزي بمراتب بيشتر ميتواند انجام شود چنانچه بيدار بوده و ازامتيازات و فرصتهايمان استفاده كنيم. آموزش واقعي بيش از آن چيزي است كه در دانشگاهها و كالجها ارائه ميكنند. در حاليكه مطالعه علوم نبايد مورد اهمال و مسامحه قرار گيرد واجب است تا از طريق پيوند با خدا آموزش عاليتري بدست آيد. هر دانش آموزي بايد كتاب مقدس خود را بردارد و با معلم اعظم خود مشاركت داشته باشد. اذهان بايد براي مقابله با مشكلات حاد، در جستجوي حقيقت الهي پرورش يافته و تربيت شوند.
آنانيكه تشنه دانش هستند تا همنوعان خود را بركت دهند از خدا بركت خواهند يافت. از طريق مطالعه كلام قدرتهاي ذهني برانگيخته ميشوند تا با اشتياق بفعاليت بپردازند. استعدادها توسعه و گسترش يافته و ذهن قدرت و كارآيي بدست خواهد آورد.
تاديب نفس بايد توسط هر كسيكه بخواهد كارگر خدا شود تمرين و ممارست گردد. اين موضوع باعث شيوايي بيشتر در سخنوري شده يا اينكه استعدادها را درخشان تر كند. يك ذهن معمولي و خوب تربيت شده كار بيشتري را از ذهن هاي بسيار تحصيل كرده و مستعد ناپرهيزكار انجام خواهد داد. طلقي در جذب ديگران بسوي مسيح و دنياي ملكوت باشد.
دیدگاه خود را بنویسید...
* برای فرستادن دیدگاه باید در سایت ثبت نام یا ورود کنید.