search tajrobeye nejat سرچ تجربه نجات

آخرین مقالات

استعدادها قسمت دوم

اسلاید تجربه نجات tajrobeyenejat roshd تامالات روحانی

زمان

زمان ما متعلق به خداست. هر لحظه به او تعلق دارد و ما تحت جدي ترين التزام و تعهد براي بهبود و اصلاح آن براي جلال او هستيم. زمان در زمره استعدادهايي است كه خدا به ما داده است. او خواستار اين است تا جوابگوي زماني كه به ما اعطا شده است باشيم.

ارزش زمان فراتر از حساب است. مسيح هر لحظه را ارزشمند و نفيس شمرده است و ما نيز بايد چنين در نظر بگيريم. زندگي خيلي كوتاه است تا كم ارزش تلقي شده و بيهوده از دست برود. ما هيچ جز چند روزي از دوره آزمايش بيش نداريم تا اينكه براي ابديت آماده شويم. ما زماني براي حرام كردن نداريم و نه زماني براي اختصاص دادن به خوشگذرانيهاي خودخواهانه و نه زماني براي افراط در گناه. در زمان جاري بايد شخصيتها را براي زندگي جاودان شكل بدهيم. اكنون زماني است كه بايد خود را براي دادرسي آماده كنيم.

خانواده بشري وقتي زندگي را آغاز ميكنند كه مرگ را آغاز كرده اند و كار پي در پي جهان در پوچي پايان ميپذيرد مگر اينكه دانش واقعي در رابطه با زندگي ابدي حاصل شود. انساني كه قدر زمان را بشناسد كار روزانه و وقت شناسانه او را شايسته قصري خواهد ساخت كه براي حياتي ابدي مهيا شده است. از اينروست كه مولود شدن او ارزشمند بوده است.

به ما توصيه شده تا از زمان به نحو احسن استفاده كنيم. زيرا زمان تلف شده هرگز نميتواند دوباره بدست آيد. ما حتي يك لحظه را نميتوانيم به عقب باز گردانيم. تنها راهي كه ميتوانيم از زمان استفاده مطلوب داشته باشيم اين است كه از آن براي همكاري با خدا در برنامه بزرگ رهايي حد اكثر استفاده را ببريم.

كسي كه در مسيح چنين كند در او تغيير شخصيت بوجود خواهد آمد. او فرزند خدا خواهد شد كه عضوي از خانواده ملوكانه و فرزندي از پادشاه آسماني است. و او شايستگي دارد تا با فرشتگان هم نشيني كند.

حال زمان رسيده است تا براي رستگاري همنوعان خود كار كنيم. بعضي هستند كه فكر ميكنند كه اگر آنان براي مسيح پول بدهند اين همه آن چيزي است كه بايد انجام بدهند. زمان ارزشمندي كه آنها ميتوانند خدمت شخصي را براي او انجام دهند بدون ترقي و پيشرفت ميگذرد. ولي اين امتياز و وظيفه همه است كه با سلامتي و توانايي خود فعاليتهايي را براي خدا انجام دهند. همه بايد براي آوردن جانها به مسيح كار كنند. پول ابزار خوبي است ولي نميتواند جاي اين فعاليتها را بگيرد.

هر لحظه آبستن عواقب ابدي خواهد بود. ما بايد مانند فردي كه يادداشت نويس است براي خدمت در آماده باش بسر ببريم. فرصتي كه الان متعلق بماست بايد براي صحبت با جانهاي نيازمند بكار رود زيرا كه ممكن است هرگز دوباره اين زندگي باو داده نشود. خداوند ممكن است به آن فرد بگويد”همين امشب جانت را خواهم گرفت”(لوقا ۱۲:۲۰). در روز بزرگ داوري چگونه ميتوانيم بخدا حساب پس بدهيم؟

زندگي بسيار جدي تر از آن است تا اينكه جذب موضوعهاي مادي و دنيوي شود. مشقتهاي زندگي در مقايسه با منافع ابدي مانند قطره اي در مقابل اقيانوس است. با اينحال خداوند ما را فرا خوانده است تا او را در اين زمان زودگذر زندگي خدمت كنيم. پشتكار در اين كار بمثابه بخشي ازعبادت دين واقعي است. كتاب مقدس كسي را به تنبلي و رخوت توصيه نميكند. تنبلي و رخوت بزرگترين لعنتي است كه دنيا را دچار مصيبت ساخته است. هر مرد و زني كه خالصانه تغيير كرده باشد كارگر سخت كوشي خواهد بود.

استفاده صحيح از زمان بستگي به توفيق ما در بدست آوردن دانش و فرهنگ فكري دارد. پرورش هوش و خرد نبايد با فقر يا قرار داشتن در منطقه محروم و يا محيط نامساعد بازداشته و متوقف شود. همه لحظه هاي زندگي ارزشمند و گرانقدر ميباشند و بايد ارزش آنها دانسته شود. لحظه ها ممكن است در حرفهاي بي هدف و بيهوده هدر شود — زمانهاي پرارزش صبحگاهي اغلب در رختخواب بيهوده تلف ميشود- زمان در هنگام سفر در ترن و يا انتظار در ايستگاه ميگذرد — لحظه هاي انتظار براي غذا — انتظار براي كساني كه در قرار ملاقات تاخير ميكنند به بطالت ميگذرد— اگر يك كتاب در دست داشته باشيم ميتوانيم از اين خرده زمان ها در مطالعه و تفكر صحيح استفاده ببريم. وبا بهره برداري مناسب از زمانهاي اندك چه كارهايي كه نميتواند انجام بشود. يك هدف مصمم — كار و صنعت مداوم و استفاده بهينه و اقتصادي از زمان انسان را قادر ميسازد تا دانش و انضباط فكري را كسب كند كه او را شايسته ميسازد تا در هر موقعيتي موثر و سودمند باشد.

اين وظيفه هر مسيحي است تا عادتهاي نظم و ترتيب — كمال — و سرعت در كار را استحصال كند. عذر و بهانه اي براي سر هم بندي كردن در كار در هر نوعي مورد قبول نيست. وقتي يك نفر هميشه مشغول به كار است و كارهيچوقت تمام نميشود اين بدين خاطر است كه وي ذهن و دل بكار نميدهد. كسيكه كند است و كسيكه كار را با اشكال انجام ميدهد بايد درك كند كه اينها نقايصي هستند كه بايد برطرف شوند. او لازم است تا ذهن خود را بكار بيندازد و بداند كه با برنامه اي چطور از زمان استفاده كند تا بهترين نتيجه مطلوب را بدست آورد. با درايت و كارداني بعضي افراد ميتوانند بيش از پنج ساعت و ديگران تا ده ساعت كار مفيد انجام دهند. بعضي مستخدمين خانه هميشه مشغول به كارهستند نه بخاطر اينكه كار زياد دارند بلكه بخاطر اينكه نميدانند چگونه از وقت استفاده كنند تا آنرا بيهوده هدر ندهند. با روشي آرام و كند تمام كاري كه انجام ميدهند اندك است. ولي هر كس كه بخواهد ميتواند بر اين عادتهاي تاخير اندازي و كندي در كار فائق آيد. آنان بايد در كارشان هدفي معين داشته باشند. تعين كنند كه چقدر زمان نياز است تا تكليف انجام شود و توجه كنيد تا براي انجام هر كار وكوششي زماني اختصاص داده شود. بكار بردن توان، اراده و اختيار باعث زبردستي و چالاكي خواهد شد.

با فقدان عزم بمنظور در دست گرفتن زمان و اصلاح بهينه روشهاي غلط در انجام كار، شخص ميتواند توانايي كسب كند تا به بهترين وجه خدمت خود را انجام دهد. سپس خواهند ديد كه هميشه و همه جا بدنبال آن خواهند بود و از آنان تقاضا خواهد شد تا برايشان كار كنند. آنان بخاطر شايستگي خود مورد قدرداني واقع خواهند شد.

بسياري از كودكان و نوجوانان وقت را هدر ميدهند. وقت با ارزشي كه ميتوانسته صرف كارهاي خانه بشود و از اين قرار علاقه محبت آميز خود را به پدر و مادر خود نشان دهند. جوانان با قوت و انرژي جسمي و ذهني كه دارند ميتوانند بسياري از مسئوليتها را بر دوش خود متحمل شوند.

زندگي مسيح در اوان جواني زندگي فعال و با شور و شوقي بود. او طوري زندگي نكرد كه خود را خشنود سازد. او فرزند خداي ازلي بود با اينحال او در يك نجاري با پدرش يوسف كار ميكرد. كار او برجسته بود. او به اين جهان آمده بود تا شخصيت سازي كند و بهمينطور همه كارهاي او تمام عيار بود. در همه كار دنياي اش اوهمان كمال را آورد كه با قدرت الهي اش حمل كرده بود. او الگو و سرمشق ماست.

والدين بايد فرزندان خود را طوري بياموزند كه ارزش و استفاده درست از زمان را بفهمند. به آنان چيزي بياموزيد تا كاري را انجام دهند. حرمت دادن به خدا و بركت دادن به بشر ارزش تلاش را دارد. فرزندان حتي در سالهاي اوليه زندگيشان ميتوانند خدمتگزاران خدا باشند.

گناهي بزرگتر از اين نيست كه والدين اجازه دهند تا فرزندانشان كاري انجام نداده و وقتشان به بطالت بگذرد. اگر چنين شود كودكان بزودي فرا خواهند گرفت تا تن آسا و بي دست و پا شده و مردان و زناني بلا استفاده بار بيايند. وقتي كه باندازه كافي بزرگ شوند تا براي زندگي شغل و در آمدي دست و پا كنند آنگاه با تنبلي و خرفتي كارميكنند. با اينحال توقع دارند تا به آنان پول خوبي پرداخت شود گوئي كه در كار امانت دار بوده اند. اختلافي وسيع بين اين طبقه از كارگران و آناني است كه درك كرده اند كه بايد ناظران و مباشران وفاداري باشند.

عادات سستي و بي تفاوتي كه در كارهاي دنيوي افراط شده اند به زندگي روحاني آورده شده و افراد را براي كار موثر براي خدا ناشايست و بي كفايت ميكند. بسياري كه بواسطه سخت كوشي ميتوانسته اند بركتي براي جهان باشند، در تنبلي ويران شده اند. كمبود شغل وثابت قدم نبودن و هدف نابجا درب را بروي هزاران وسوسه باز ميكند. معاشران و همنشينان شرير و عادتهاي نادرست ذهن و جان را تباه ميسازند و در نتيجه باعث ويراني در زندگي كنوني و حيات اخروي خواهد بود.

در هر مسيري از كار كه خود را مشغول كنيم كلام خدا بما مي آموزد كه”در خدمت به خداوند تنبلي و سستي بخود راه ندهيد بلكه با شور و شوق روحاني او را خدمت كنيد”و”هر كاري كه ميكنيد آنرا خوب انجام بدهيد”و”فراموش نكنيد كه شما پاداشتان را از مسيح خداوند دريافت خواهيد كرد زيرا كه او را خدمت ميكنيد”(رومیان ۱۱:۱۲ ؛ جامعه ۹:۱۰ ؛ کولسیان ۳:۲۴).

سلامت

سلامتي بركتي است كه اندكي از افراد قدر و ارزش آنرا ميدانند با اين حال با داشتن آن كارايي، توان ذهني و جسمي ما در حد زيادي به آن بستگي دارد. علايق و انگيزه ها جايي در جسم ما دارند و جسم بايد تحت تاثيرات روحاني در بهترين وضعيت نگهداري شود بخاطر اينكه استعدادهاي ما در كار آمد ترين حالت استفاده شوند.

هر چيزي كه توان جسمي را بكاهد ذهن را نيزضعيف كرده و توانايي آنرا براي تشخيص بين درست و غلط مخل ميسازد. ما كمتر قادر ميشويم تا نيكي را انتخاب نموده و قدرت ارادي كمتري خواهيم داشت تا آنچه را كه ميدانيم درست است انجام دهيم.

سوء استفاده از قدرتهاي جسمي دوره زماني را كه در آن زندگي ما بتواند براي جلال خدا استفاده شود را كوتاه ميسازد. و ما را بي كفايت ميسازد تا كاري را كه خدا بما سپرده است را انجام دهيم. با اجازه دادن بخودمان براي شكل دادن به عادتهاي غلط ، با استفاده غلط از زمان و بطالت سپري كردن وقت و تاخير در انجام كار، با شكمبارگي و بخطر انداختن سلامتي- ما شالوده اي را براي سستي بنا ميكنيم. با غفلت از ورزشهاي جسمي، با كاركشيدن بيش از حد از ذهن و جسم، سيستم عصبي را نا متعادل و مختل ميكنيم. كساني كه با عدم رعايت قانون طبيعي، زندگي خود را كوتاه كرده و خود را براي خدمت نالايق ميكنند، محكوم به سرقت از خدا هستند. و آنان همنوعان خود را نيز چپاول كرده اند ف. رصت براي بركت دادن بديگران حتي براي زماني كوتاه كاري واقعي است كه خدا همه را مكلف ساخته تا آنرا انجام دهند. وقتي كه بواسطه عادتهاي مضر از انجام نيكويي و خيريت به دنيا خودمان را محروم ميكنيم آنگاه خداوند ما مقصر قلمداد ميكند.

تخطي از قوانين طبيعي تخطي از قوانين اخلاقي است زيرا خدا مولف واقعي قوانين طبيعي است و همچنين مولف قوانين اخلاقي است. احكام او با انگشتان وي بر هر تار عصبي، هر عضله، هر استعداد فكري كه به انسان واگذار گرديده نوشته شده است. و سوء استفاده ازهر بخش از اندام تجاوز و تخطي به آن قانون است.

همه بايد از ساختار جسمي خود و بهداشت آن دانش كافي داشته باشند تا بدنهاي خود را در وضعيت بايسته و شايسته حفظ كنند تا كار خدا را بتوانند به نحو احسن انجام دهند. زندگي جسماني بايد با دقت حفظ شده و پرورش داده شود كه بواسطه بشريت طبيعت الهي بتواند در كمال و پري آشكار شود. رابطه اندام و اعضاي بدن با زندگي روحاني يكي از مهمترين شاخه هاي آموزشي است. به اين امر مهم درخانه و مدرسه بايد بدقت توجه شود. همه لازم است تا با ساختار جسمي و قوانيني كه زندگي طبيعي را كنترل ميكند آشنا شوند. كسيكه در جهل ارادي و خودخواسته باقي ميماند از قوانين جسمي تخطي ميكند و بواسطه اين جهل بر ضد خدا گناه ميورزد. همه بايد خودشان را در بهترين رابطه ممكن از زندگي و سلامت نگاه دارند. عادات ما بايد تحت كنترل ذهن آورده شود كه خود ذهن نيز تحت كنترل خداست.

پولس رسول ميگويد”آيا هنوز نميدانيد كه بدن شما معبد و مسكن روح القدس است كه او را خدا به شما عطا كرده است؟ آيا نميدانيد كه روح القدس در وجود شما زندگي ميكند؟ پس بدن شما از آن خودتان نيست. خدا شما را به بهايي گران خريده است پس تمام اعضاي بدن خود را براي نشان دادن جلال و عظمت خدا بكار ببريد چون او صاحب بدن شماست”(اول قرنتیان ۱۹،۲۰:۶).

نیرو و قوت

شايسته است تا خدا را دوست بداريم. نه تنها با همه دل و جان بلكه با همه قوت. اين امر به استفاده كامل و هوشمندانه از قوت و توان جسمي تاكيد ميگذارد.

مسيح دراين دنياي مادي و همچنين در امور روحاني كارگر واقعي بود و در همه كارهايش عزم داشت تا اراده پدر خود را بانجام رساند. امور آسماني و زميني بطور نزديكي بهم ارتباط دارند و بطور مستقيم تحت نظارت و سرپرستي مسيح ميباشند

اين مسيح بود كه مقدمات را براي اولين قدس و حرم مطهر۲۷زميني برنامه ريزي كرد.او همه مشخصات را در خصوص ساخت معبد سليمان ارائه نمود. كسيكه در زندگي خاكي خود بعنوان نجار در دهكده ناصره كار كرد آن آرشيتكت و طراح آسماني بود كه نقشه را براي ساختمان مذهبي طراحي كرده بود. جائيكه نامش حرمت بايد داده ميشد.

اين مسيح بود كه براي ساخت اجزاي حرم مطهرحكمت بخشيد تا آنرا در زيبايي،حذاقت و استادي اجرا كنند.” خداوند به موسي گفت: من بصل ئيل را كه پسر اوري و نوه حور از قبيله يهوداست را انتخاب كرده ام و او را از روح خود پر ساخته ام. او در ساختن ظروف طلا و نقره و مفرغ همچنين در كار خراطي و جواهر سازي و هر صنعتي استاد است. در ضمن اهولياب پسر اخيسامك از قبيله دان را نيزانتخاب كرده ام تا دستيار او باشد. علاوه بر اين به تمام صنعتگراني كه با او كارميكنند مهارت مخصوصي بخشيده ام تا بتوانند همه آن چيزهايي را كه بتو دستور داده ام بسازند”(خروج ۶-۳۱:۲).

خداوند ميخواهد كه كارگرانش در هر زمينه اي باو توجه و توكل كنند بعنوان خالق و آفريننده اي كه همه چيز را عطا نموده است. همه ابداعات صحيح و پيشرفتهاي مثبت از او منشاء گرفته اند. از او كه در تدابير عالي و كارش شگفت انگيز است. تماس ماهرانه دست پزشكان، توان و تسلط او بر هر عصب و عضله، دانش او دراعضاي ظريف از جسم، همگي از حكمت و قدرت ازلي است تا براي كساني كه رنج ميكشند بكار برده شود. مهارتي كه با آن نجار ابزار خود را بكار ميبرد، قوتي كه با آن آهنگر با پتك بر سندان ميكوبد، همگي از خداست. در هر بخشي از كار كه در آن قرار داريم و هر چه كه كنيم او ميخواهد تا ذهنهاي ما را كنترل كند تا بتوانيم كار درست و عالي انجام دهيم.

مذهب و كار دو چيز از هم مجزا نيستند بلكه آنها يكي هستند. مذهب كتاب مقدس با آنچه كه ميكنيم و يا ميگوئيم بهم عجين شده است. نمايندگان بشري و الهي دستيابي ها و موفقيتهاي روحاني و دنيوي را با هم تركيب كرده اند. آنان بايد در همه حرفه هاي بشري - در كارهاي مكانيكي و كشاورزي - در كارهاي بازرگاني و امور علمي متحد شوند. همكاري بايستي در هر امري، فعاليتهاي مسيحيان را در بر گيرد.

خداوند اصولي را كه بتنهايي اين همكاري را ممكن ميسازد اعلان نموده است. جلال دادن نام مقدس او بايد انگيزه اي عالي براي همه كساني باشد كه با او همكاري ميكنند. همه كارهاي ما بايد با محبت خدا و مطابق با اراده او انجام شود.

اين تنها ضرورت دارد تا اراده خدارا انجام دهيم . همانگونه كه ساختماني را با همكاري بنا ميكنيم همانگونه هم خدمات مذهبي را با همكاري انجام دهيم . و چنانچه كارگران اصول مناسب را در شخصيت سازي خود بياورند سپس در برپايي هر ساختمان آنان در فيض و دانش رشد خواهند كرد.

ولي اراده خدا بزرگترين استعداد ها يا خدمات با شكوه را نميپذيرد مگر اينكه نفس بر روي قربانگاه قرار گيرد. ريشه بايستي مقدس باشد در غير اينصورت ميوه نميتواند بوسيله خدا مقبول شود.

خداوند دانيال و يوسف را مديران باذكاوتي ساخت. او ميتوانست از طريق آنان كار كند زيرا آنان طوري زندگي نكردند تا طبيعت خود را خشنود سازند بلكه خدا را خشنود سازند.

مورد دانيال درس ارزنده اي براي ماست. اين امر آشكارا كننده واقعيتي است كه يك مرد تاجر لزوما نبايد تند و تيز و سياستمدار باشد. او ميتواند در هر قدم با خدا راهنمايي شود. دانيال در حاليكه صدر اعظم پادشاهي بابل بود پيامبر خدا هم بود كه نور هدايت و الهامات الهي را دريافت ميكرد. زمامداران جاه طلب و ماديگرا در كلام خدا بعنوان علفهايي بودند كه رشد كرده و مانند علف پژمرده شدند. با اينحال خداوند خواهان اين است كه مردان با ذكاوت و هوشمندي كارهاي او را انجام دهند. مرداني كه حائز شرايط دركارهاي گوناگون هستند. به تاجراني نياز است كه اصول بزرگ حقيقت را در همه معاملات خود بكار برند. و استعدادهاي آنان بايد با مطالعه كامل و كارآموزي تكامل يابد. چنانچه لازم باشد انسانها بايد در هر حرفه اي كار خود را بهبود ببخشند و از فرصتهاي خويش بهره برده تا خردمند و كارآمد بشوند. كساني هستند كه توانايي خويش را در بنا كردن ملكوت خدا در اين جهان بكار ميبرند. از دانيال مي آموزيم كه در همه معاملات خود هنگامي كه براي حسابرسي خوانده ميشد، هيچ خطا و يا اشتباهي در آن يافت نميشد. او نمونه اي است از آنچه كه هر تاجري بايد باشد. زندگينامه دانيال نشان ميدهد كه توسط فردي كه قوت ذهن و استخوان و عضله و قلب و زندگي خود را وقف خدا نموده چه كارهاي بزرگي انجام ميشود.

 

پول

خداوند توانايي ها و دارايي ها يي را نيز به انسان ميسپارد. او به بشر قدرت ميبخشد تا تمول يابد. او زمين را با شبنم هاي آسمان و با ريزش باران آبياري و با طراوت ميكند. او با بخشش نور زمين را گرم ميكند. گياهان و نباتات را بر خيزانده و سبب ميشود تا آنها رشد و نمو نموده و ميوه بياورند. و او سهم خود را ميطلبد.

پول ما بما داده نشده است تا كه خودمان را حرمت و جلال دهيم. بعنوان ناظرين وفادار ما بايد آنرا براي حرمت و جلال خدا بكار بريم. بعضي فكر ميكنند كه تنها يك بخش از دارايي آنان متعلق بخداست. وقتي كه قسمتي را براي اهداف مذهبي و امور خيريه جدا ميكنند، آنان باقيمانده اموال را متعلق بخود فرض ميكنند. و فكر ميكنند هر طور كه شايسته است بايد مورد استفاده قرار گيرد. ولي در اين حالت آنان اشتباه ميكنند. هرچيزي كه داريم متعلق بخداست. و ما به او براي استفاده اي كه از آن ميكنيم پاسخگو هستيم. در كاربرد هر سكه اي ديده خواهد شد كه آيا ما خدا را در حد اعلي دوست داريم و همسايه را مانند خودمان محبت ميكنيم يا نه؟

پول ارزش زيادي دارد زيرا ميتواند كارهاي بزرگ و خوبي انجام دهد. پول در دستان فرزندان خدا ميتواند غذا براي گرسنگان ، نوشيدني براي تشنگان و لباس براي ژنده پوشان فراهم آورد. پول براي كساني كه مورد ستم واقع ميشوند مانند سپر است و ابزار و وسيله اي براي كمك به بيماران ميباشد. ولي ارزش پول بيشتر ازشنريزه نيست. پول تنها بعنوان ابزاري است كه بايد براي تهيه ضروريات زندگي بكار رفته و در بركت دادن بديگران و پيشبرد امور مسيح استفاده شود.

ثروت انباشته شده نه تنها بيهوده بلكه لعنت است. دراين زندگي تله اي براي جان وجود دارد كه عاطفه را از گنجينه آسماني مي ربايد. در روز عظيم داوري، خدا مالك ثروت را براي عدم استفاده از استعدادها و بخاطر فرصتهاي اهمال شده محكوم خواهدكرد. كلام ميگويد”و اينك شما اي ثروتمندان توجه كنيد گريه و زاري نماييد زيرا بلاهاي وحشتناكي در انتظار شماست. از هم اكنون ثروتتان تباه شده لباسهاي گرانبهايتان را نيز بيد خورده است. شما در اين دنياي زود گذر طلا و نقره مي اندوزيد غافل از اينكه با اين كار براي خود در روز قيامت مجازات ذخيره ميكنيد. زيرا همانگونه كه طلا و نقره تان را زنگ خورده است آتش نيز بدن شما را خواهد خورد گوش فرا دهيد به ناله كارگراني كه فريبشان داديد و مزدشان را نداده ايد. ناله هاي ايشان تا به آسمان بالا رفته و بگوش خداي متعال رسيده است”(یعقوب ۱:۵-۴).

ولي مسيح اسرافكاري و استفاده بي توجه و بيجا از دارايي ها را ترغيب نميكند. درس او درس اقتصاد است”تكه هاي باقيمانده را جمع كنيد تا چيزي تلف نشود”(یوحنا ۱۲:۶). كسيكه درك ميكند كه پول او استعدادي از طرف خداست مقتصدانه آنرا استفاده ميكند و احساس ميكند كه وظيف اوست تا آنرا ذخيره و در راه خير و براي امور خدا ارزاني دارد.

هر چه كه بيشتر در خودنمايي و افراط و اسرافكاري خرج كنيم كمتر ميتوانيم گرسنگان را اطعام و ژنده پوشان را لباس بپوشانيم. هر سكه اي كه بيمورد خرج شود فرد را از فرصت گرانبهاي انجام امور خير محروم ميسازد. اين سرقت ازخداي با جلال و تكريماست كه بايد استعدادهاي بامانت سپرده شده و منافعش بسوي او بازگردد.

انگيزه ها و نيت هاي محبت آميز و پرعاطفه

انگيزه هاي محبت آميز، نيت هاي سخاوتمندانه و فهم سريع ازچيزهاي روحاني استعدادهاي گرانبهايي هستند و دارندگان آنرا تحت مسئوليت سنگيني قرار ميدهند.همه انگيزه ها بايد در راه خدمت به خدا مورد استفاده قرار گيرند. ولي در اينجا بسياري خطا ميكنند. آنان با داشتن اين خصوصيات از خدمت بديگران قصور ميورزند. آنان بخود ميبالند و مجيز خود را گفته كه اگر فرصت و مجالي داشتم، اگر شرايط بر وفق مراد باشد، آنگاه ميتوانستم كارهاي عظيم و خوب انجام دهم. ولي آنان فرصت را از دست ميدهند. آنان با كوته فكري افراد خسيس را حقير ميشمارند كه چرا كه به فقيران حتي مقدار جزيي كمك نميكنند در صورتيكه مشكل خود را نميبينند كه از استعداد خود استفاده نميكنند. آنان ميبينند كه او براي خودش زندگي ميكند و اينكه او مسئول بكار گيري بد از استعدادهاي خويش است آنا. ن با خود متشكري خود را با كوته فكران قياس كرده — احساس ميكنند كه وضعيت آنها بسي مطلوبتر از همسايگان خسيس است ولي بايد بدانند كه خود را فريب ميدهند. داشتن خصوصيتهاي بلا استفاده تنها مسئوليت آنان را افزايش ميدهد. كسانيكه مالك عطوفت و خصوصيت هاي زيادي هستند تحت التزام و تعهد خدا هستند تا آنانرا نه تنها براي دوستان خود بلكه بر همه آنانيكه نيازمند كمك هستند ارزاني دارند. امتيازات اجتماعي جزو استعداد ها بشمار رفته و بايد براي نفوذ به همه عام المنفعه باشند. محبتي كه دوستي و صميميت را تنها براي تعداد كمي عرضه ميدارد محبت نيست بلكه خودخواهي است. در هر صورت نه خيريتي براي جانها دارد و نه خدا را جلال ميدهد. آنانيكه استعدادهاي ارباب خود را بدون توسعه و پيشرفت رها ميكنند حتي مقصر تر از آناني هستند كه نسبت بديگران بديده تحقير نگاه ميكنند. به آنان گفته خواهد شد”شما خواسته ارباب خود را ميدانستيد ولي به آن عمل نكرديد”.

استعداد ها با بكارگيري رشد مي يابند

يك دانه بكار و يك خوشه بچين. موفقيت در اثر شانس يا سرنوشت پديد نمي آيد اين مشيت الهي است ، اجر ايمان و بصيرت است، و با تقوا و پشتكار حاصل ميشود. خداوند از ما ميخواهد تا از هر عطيه اي كه داريم استفاده كنيم و اگر چنين كنيم عطاياي بزرگتري را براي استفاده خواهيم داشت. او بطور خارق العاده مهارت و معلوماتي كه فاقد آن هستيم را بما اعطا نميكند بلكه با استفاده از آنچه كه داريم با ما كار كرده تا هر استعدادي را افزايش داده و تقويت كنيم. با شور و از خودگذشتگي براي خدمت به سرور كائنات توان ما افزايش خواهد يافت. در حاليكه بعنوان وسايل و ابزاري براي كار روح القدس خود را تسليم او ميسازيم فيض خدا در ما كار ميكند تا براي طبيعت كهنه ما برائت جويد تا بتوانيم قدرتمندانه برتمايلات طبيعي و نفساني غالب شده و خلق و خو و رفتاري جديد در وجودمان شكل پذيرد. وقتي كه از رهنمودهاي روح اطاعت نموده و آنرا گرامي بداريم آنگاه سعه صدر خواهيم يافت تا توان و قوت او را بيشتر و بيشتر دريافت كرده و متعاقبا بيشتر و بهتر كار كنيم. در اينصورت انرژي هاي خفته و نهفته بيدار ميشوند و استعدادهاي فلج شده زندگي تازه اي خواهند يافت.

كارگران فروتن كه مطيعانه به فراخوان و نداي خدا پاسخ ميدهند از دريافت كمك الهي اطمينان حاصل ميكنند. آنان براي خدمت فرا خوانده شده و قدرتهاي روحاني و ذهني تقويت شده و ذهن و قلب را خالص خواهند نمود. بواسطه ايمان و قوت شگفت انگيزخداست كه سبب ميشود تا يك مرد ضعيف بتواند قوي بشود. چگونه تلاش او نتيجه پرباري خواهد داد؟ او كه در طريقي متواضعانه با دانشي كم شروع ميكند و ميگويد كه چه چيزي بلد است در حاليكه با سخت كوشي در پي بدست آوردن دانش بيشتر است به مجموعه خزانه هاي آسماني دست خواهد يافت. هر چه بيشتر در پي منتشر كردن نور هدايت باشيم نور بيشتري خواهيم يافت. هر چه بيشتر سعي كنيم تا با محبت كلام خدا را براي جانهاي ديگر شرح بدهيم كلام و گفتار نافذ تر و برا تر خواهد گرديد. و هر چه بيشتر دانش خود را بكار بريم و به تواناييهاي خود عمل كنيم دانش و توان بيشتري خواهيم يافت.

هر تلاشي كه براي مسيح بشود عكس العمل آن بخودمان باز خواهد گشت. اگر داراييهاي خود را براي جلال او بكار بريم او بيشتر بما خواهد داد. همانطور كه در پي آوردن ديگران به سوي مسيح هستيم بار جانهاي ديگر را در دعاها بر دوش مي كشيم-قلبمان با اثري روح بخش از فيض خدا بتپش در خواهد آمد — عواطفمان با گرمي الهي بيشتر حرارت خواهد داد — و تمام زندگي مسيحيمان واقعي تر، مشتاقانه تر و پارسا تر خواهد گرديد.

ارزش انسان براي شناخت خدا در آسمان بر اساس ظرفيت قلبي خواهد بود. اين دانش چشمه اي است كه همه توانائيها از آن جاري ميشود. خداوند بشر را خلق كرد كه هر استعداد ذهني بتواند استعداد ذهني الهي بشود و او هميشه در پي اين است كه ذهن بشر را با ذهن و انديشه الهي مرتبط سازد. او بما امتياز همكاري با مسيح در آشكاركردن فيض او به جهان را ارزاني ميكند كه ميتوانيم دانش افزايش يافته امور آسماني را متعاقبا دريافت كنيم.

با نگاه كردن به مسيح ميتوانيم ديدگاه روشنتر و مشخص تري از خدا بدست آوريم و با نگاه كردن به او ميتوانيم تغيير و تحول يابيم. نيكي و محبت براي همنوعانمان غريزه طبيعي براي ما ميشود. ما شخصيتي را رشد ميدهيم كه همكار و همتاي ذات الهي است. با رشد در متشبه شدن به او ما ظرفيت خود را براي شناخت خدا افزايش ميدهيم. هر چه بيشتر و بيشتر وارد معاشرت با دنياي آسماني شويم بايد مداوما توان خود را افزايش دهيم تا جوهر دانش و حكمت ابدي را دريافت كنيم.

دیدگاه خود را بنویسید...

* برای فرستادن دیدگاه باید در سایت ثبت نام یا ورود کنید.

2 دیدگاه

Multipurpose

ممنون وسپاسگزارم برای رهنمودهای شما بزرگوار..باشد که خداوند به این حقیر توانایی انجام وعمل به کلام خودرا عطا بفرماید.آمین

3 years ago
Multipurpose

خدا بهتون برکت بده ، مطلب بسیار عالی و پر برکتی هست

3 years ago