search tajrobeye nejat سرچ تجربه نجات

چرا مسیح برای تعلیم از مثال ها و حکایت ها استفاده می کرد

اسلادر مقاله تجربه نجات مقالات article sliders

کتاب مقدس می‌گوید که عیسی برای بیان مقصود خود همیشه از انواع مثل ها و حکایات استفاده می‌کرد و این موضوعی بود که انبیا نیز آن را پیشگویی کرده بودند. 
 پس هرگاه برای مردم سخن می گفت مثلی نیز می آورد. 
 زیرا در کتاب آسمانی پیشگوی شده بود که من با مثل و حکایت سخن خواهم گفت و اسراری را بیان خواهم نمود که از زمان آفرینش دنیا تا حال پوشیده مانده است .  (متی  ۱۳ : ۳۴-۳۵)

مسیح در تعالیم  خویش درباره طبیعت از مباحثی سخن می‌گفت که خود سازنده آن بود که این امر وصفی از ویژگی‌ها و قدرتی است که او آن را ارزانی داشته بود. 
همه مخلوقات در کمال ذاتی خویش، تجلی دهنده اندیشه های خداوند هستند. 
 در ایام مسیح،  این درس ها به فراموشی سپرده شده بودند. انسان  تقریباً از تشخیص اعمال خداوند عاجز شده بود. تباهی و گناهکاری بشریت،  پرده‌ حائلی را  بر روی صورت لطیف آفرینش کشیده  و در عوض آشکار کردن کارها و مخلوقات خداوند ، مانعی در مقابل دیدگان شده بود. 
 بشر بیش از این که در عبادت خالق بکوشد،  پرستنده مخلوقات شد.  ایشان به جای این که به حقیقت وجود خدا ایمان بیاورند عمداً عقاید باطل را پذیرفته و مخلوق خدا را به جای خالقی که تا ابد مورد ستایش است می پرستند. (رومیان  ۱ : ۲۵) 

مسیح حقایقی را برای عنوان کردن داشت که مردم آمادگی پذیرش و یا حتی درک آن را نداشتند. به این دلیل مسیح آنها را با اندرزهای حکیمانه و تمثیلات می‌آموخت. او در تعالیم خویش مراحل زندگی،  تجربیات و یا طبیعت را به هم می آمیخت تا توجه آنان را جلب نموده و بر قلب های ایشان تاثیر گذارد.  آنگاه در حینی که ایشان بر موضوعاتی که وی در آموزه‌های خویش به تصویر کشیده بود نظاره می‌کردند،  کلام آن بشارت دهنده الهی را به خاطر می آوردند. 
 اهمیت تعالیم منجی برای آنان که اذهان خود را برای روح القدس باز گذاشته بودند هر چه بیشتر و بیشتر آشکار می شد.  اسرار هویدا شده و آنچه که برای فهمیدن به نظر دشوار می آمد،  روشن و آشکار می گردید . 
مسیح دلیل دیگری نیز برای تعالیم بر اساس تمثیلات و داستان های حکیمانه داشت.  میان جماعتی که گرد او آمده بودند روحانیون و علمای یهود از جمله مشایخ و کاتبان ، هواداران هیرودیس و حاکمان،  افراد دنیوی،  متعصبین جاهل و اهل خرافات و مردان جاه‌طلبی بودند که بیش از هر چیز در جستجوی وارد کردن اتهامی بر علیه مسیح بودند .  عیسی از باطن آن مردمان تنگ‌نظر و بدبین آگاه بود و بدین خاطر حقیقت را به‌گونه‌ای ارائه می نمود که نتوانند موردی بر علیه و در محکمه یهودیان عنوان کنند.  او در تمثیلات خود ریاکاری و اعمال شریرانه افرادی که در تصدی سمت ها و مقام‌های عالی‌رتبه بودند را با زبان تمثیلی  و کنایه ای که پوشیده به ردای حقیقت بود مورد سرزنش و ملامت قرار می داد.  زیرا اگر مستقیماً و صراحتاً از ایشان گلایه و شکوه می کرد ، آنان نه تنها به اوگوش نمی کردند بلکه سریعاً به رسالت او خاتمه می دادند.
مسیح در همه تعالیم خویش ذهن بشری را به اندیشه لایتناهی و سرمدی ملحق نمود.  او مردم را به مطالعه تئوری ها و نظریه های بشری درباره خدا و کلام وی و کارهای وی معطوف نکرد. عیسی به مردم تعلیم داد که به او متمسک شوند .
مسیح با بشر از حقایقی که درباره سیره خوب زندگی بود سخن راند و از آنچه که او را به سرچشمه عزلی پیوند می‌دهد حکایت نمود . 
وقتی که پروردگار، بنی اسرائیل را به عنوان الگو و نماینده‌ای از خود تعلیم می‌داد آنها را در میان تپه ها و دره ها سکنی داد.  آنان در زندگی خود در خانه و در فرایض مذهبی با طبیعت و با کلام خدا در تماس بودند. از این جهت بود که مسیح حواریون و رسولان خویش را در کنار دریاچه ، بر روی تپه ها و کوه ها ، در مزار و بیشه ها، و جاهایی که می توانستند به  اجزای طبیعت نگاه کنند تعلیم می داد و بدین منظور او تعالیم خویش را مصور می ساخت.  و در حینی که از مسیح درسها می‌آموختند از دانش خویش نیز برای همکاری در امور وی بهره می‌جستند. 
 پس از طریق خلقت و پدیده هاست که با خالق خویش آشنا می شویم .
 هدف مسیح در تعلیم تمثیلی در راستای هدف روز سبت بود. خداوند به بشر یادبود قدرت آفرینش خود را اعطا نمود که بتوانند وی را از صنعت دستان وی تشخیص دهند. سبت از ما دعوت می‌کند تا آفریده‌های وی را به جهت جلال آن آفریننده عظیم و باری تعالی مشاهده کنیم. و این خواسته بدین خاطر است که عیسی دروس ارزشمند خویش را با زیبایی طبیعت پیوند دهد . 
در روز آرامش مقدس ، بیش از همه روزهای دیگر بایستی پیامهایی را که خداوند برای ما در طبیعت نگارش نموده مطالعه کنیم. ما بایستی تمثیلات و حکایت هایی را که منجی در مزارع و بیشه زارها ، زیرا آسمان ،  در میان علفزارها و گلزار ها ایراد  نمود ،  بررسی و مطالعه نماییم .  همچنان که به قلب طبیعت نزدیک می‌شویم ،  حضور مسیح برای ما واقعی بوده و با قلب های ما از آرامش و محبت خویش سخن خواهد راند . 
فکر به خدا مانند عطری خوشبو بر پیراهن است که به هر جا که برویم و هر چه کنیم بوی خوش آن همواره به مشام می‌رسد . برای ما جلال سیمای او دگر بار بر چهره طبیعت ظاهر می‌گردد. 
 ما بایستی همواره دروس جدید را از حقایق آسمانی بیا موزیم و در شمایل خاص او و مانند او رشد کنیم . 
بنابراین باید از خداوند تعلیم بگیریم و در خداوند ساکن شویم.
 اشعیا ۵۴ : ۱۳  
 اول قرنتیان  ۷ : ۲۴


دیدگاه خود را بنویسید...

* برای فرستادن دیدگاه باید در سایت ثبت نام یا ورود کنید.

0 دیدگاه