خمیر مایه
این فصل بر اساس كتاب متی ۳۳:۱۳ ; لوقا ۲۱،۲۰:۱۳ تدوین گردیده است :
بسیاری از دانش آموختگان و افراد دارای نفوذ و قدرت برای شنیدن سخنان آن پیامبر مهر به شهر جلیل آمدند. جمعیت انبوهی علاقمند و كنجكاو برای شنیدن سخنان مسیح و گرفتن تعلیم در كنار دریا جمع شدند. در این جمعیت انبوه از همه طبقات اجتماعی گرد آمده بودند. این جمعیت مشتمل بودند از فقیران — بیسوادان — ژنده پوشان و گدایان — دزدانی كه نشان تقصیركاری در صورتشان هویدا بود — علیلان — اسرافكاران — بازرگانان و خوشگذرانان — فقیر و غنی همگی ازدحام نموده تا كلام مسیح را بشنوند. هنگامی كه افراد باسواد به این جماعت چشم دوخته بودند از یكدیگر پرسیدند كه آیا ملكوت خدا از تركیب چنین جماعتی خواهد بود؟ مسیح دوباره با تمثیل پاسخ داد: ملكوت خدا شبیه زنی است كه نان میپزد. او یك پیمانه آرد بر میدارد و با خمیرمایه مخلوط میكند تا خمیر ور بیاید. (متی ۱۳: ۳۳).
در میان یهودیان خمیرمایه نشانه و سمبل گناه بود. در زمان پسح به مردم گفته شده بود تا خمیر مایه را از خانه های خویش بدور اندازند مانند اینكه گناه را از قلبهای خویش بیرون میریزند. مسیح به حواریون خود هشدار داد “از فریسی های خوش ظاهر و بد ذات برحذر باشید. زیرا همانگونه كه خمیرمایه در تمام خمیر اثر میكند همانطور ریاكاری فریسیان نیز انسان را آلوده میسازد “. (لوقا ۱۲: ۱). و پولس رسول از خمیرمایه نفرت و شرارت سخن میگوید ( اول قرنتیان ) : .٨ولیكن در تمثیل عیسی خمیر مایه بعنوان ملكوت آسمان عنوان میشود. خمیر مایه سرعت و همانند سازی قدرت فیض خدا را به تصویر میكشد.
قدرت فیض او فراتر از هرگونه شرارت و بدی است. در كلامی دیگر رحمت او از همه گناهان ما عظیم تر است. و همه كسانی كه خود را تسلیم روح القدس سازند اصول تازه ای از زندگی در وجودشان كاشته خواهد شد و تصویر گمشده خدا در بشریت ترمیم خواهد گردید. ولی بشر نمیتواند خود را با اعمال اراده خویش تغییر دهد. او دارای هیچ قدرتی نیست كه دگرگونی بتواند موثر واقع بیفتد. خمیر مایه ماده ای است مخمر كه باید در آرد نهاده شود تا تغییری در خمیر شكل بگیرد. پس فیض خدا بایستی توسط گناهكار دریافت شود قبل از اینكه سزاوار و شایسته ملكوت جلال خدا گردد. جهان با تمام فرهنگ و تربیت خود نمیتواند فرزند گناه را به فرزند ملكوت خدا تغییر دهد. انرژی نوسازی باید از سوی خدا بیاید. تغییر تنها بواسطه روح القدس امكان پذیر است. همه كسانی كه از طبقات بالا یا پایین — فقیر و غنی هستند باید خود را تسلیم قدرت او نمایند.
خمیر مایه از بیرون می آید و با آرد مخلوط میشود پس با نو شدن قلب است كه فیض خدا زندگی را تغییر میدهد. تنها تغییر ظاهری كافی نیست تا ما را در توازن و هماهنگی با خدا در بیاورد. چه بسا افرادی وجود دارند كه سعی در اصلاح با تصحیح عادتهای بد خود دارند و امیدوارند تا از این طریق مسیحی شوند اما آنان از مكان اشتباهی شروع كرده اند. كار آغازین از دل شروع میشود.
اقرار به ایمان و داشتن حقیقت در جان دو چیز مختلف هستند. داشتن دانش به تنهایی كفایت نمیكند. ما میتوانیم دانش داشته باشیم ولی نیت افكار ما ممكن است تغییر نكند. قلب بایستی تبدیل شده و تطهیر شود.
كسیكه از روی الزام در تلاش برای نگاهداشتن احكام خداوند است — چون كه از او خواسته شده است این كار را بكند — هرگز طعم خوش فرمانبرداری و اطاعت را نخواهد چشید او فرمانبرداری نمیكند.وقتی كه واجبات خداوند بخاطر نهاد و خوی بشری بار سنگین بحساب بیاید آنگاه باید بدانیم كه آن زندگی- زندگی مسیحی نیست. اطاعت حقیقی كار كردن بیشتر در اصول است. این امر از عشق به عدالت و انصاف و عشق به فرمان خدا سرچشمه میگیرد. جوهر و ذات همه عدالتها وفاداری به منجی و نجات دهنده است. این امر ما را به انجام كاردرست رهنمون میسازد زیرا كه درست و برحق است — زیرا درست انجام دادن باعث خشنودی خداست.
حقیقت عظیم تبدیل دلها توسط روح القدس در كلامی است كه مسیح به نیقودیموس بیان نمود:“اگر تولد تازه پیدا نكنی هرگز نمیتوانی ملكوت خدا را ببینی. این كه میگویم عین حقیقت است... زندگی جسمانی را انسان تولید میكند ولی زندگی روحانی را روح خدا از اعلی علیین ارزانی میدارد. پس تعجب نكن كه گفتم باید تولد تازه پیدا كنی. درست همانگونه كه صدای باد را میشنوی ولی نمیتوانی بگوئی از كجا می آید و به كجا میرود در مورد تولد تازه نیز انسان نمیتواند پی ببرد كه روح خدا آن را چگونه عطا میكند”(یوحنا ۳: ۳۰ — ۸).
پولس رسول در باره روح القدس چنین میگوید: “اما خدا كه لطف و رحمتش بیش از حد تصور ماست ما را آنقدر دوست داشت كه بما عمر دوباره داد زیرا ما بسبب گناهانمان روحا” مرده بودیم و میبایست تا به ابد دور از خدا بسر ببریم. اما وقتی خدا مسیح را پس از مرگ زنده كرد به ما نیز عمر دوباره داد. پس ما صرفا در اثر لطف و فیض خدا نجات پیدا كرده ایم. بلی او به دلیل كاری كه مسیح برای ما كرد ما را از این مرگ روحانی زنده ساخت و همراه مسیح عزت و جلال بخشید. از اینرو اكنون جای ما با مسیح در آسمان است. اینك خدا میتواند با اشاره به لطفی كه توسط عیسی مسیح در حق ما كرده است عظمت و عمق لطف و محبت خود را به مردم همه قرون و اعصار نمایان سازد. بنابراین در اثر بخشش رایگان و مهربانی خدا و توسط ایمانتان به مسیح است كه نجات یافته اید و این كار شما نیست بلكه هدیه خداست.(افسسیان ۴:۲ _ ۸).
خمیرمایه ای كه در خمیر نهفته میشود بطور نامرئی كار حقیقت را بصورت رازگونه — در سكوت و بطور پیوسته انجام میدهد تا اینكه جان را مبدل سازد. با تبدیل شدن است كه طبیعت بشری ملایم گردیده و رام میگردد. آنگاه افكار تازه - احساسات جدید- انگیزه های نو القاء و جایگزین میگردد.
معیار و اصول جدید كه همان زندگی مسیحانه است برقرار میگردد. ذهن تغییر می یابد. استعدادهای فكری او در مسیر جدیدی بكار می افتد. به انسان استعدادهای جدیدی داده نمیشود بلكه استعدادها و توانایی فكری او تقدیس میگردند. ضمیر او بیدار میگردد. به ما خصوصیتها و توانائیهایی داده میشود كه ما را برای خدمت به خدا توانا میسازد.
اغلب سوالاتی به ذهن میرسد: پس چرا اینهمه افرادی كه ادعا میكنند كه به كلام خدا ایمان دارند در آنان اصلاحات و تغییراتی در شخصیت و روح دیده نمیشود؟ چرا بسیاری از این افراد دارای رفتار نامیمون — كلام تند — از خود راضی و آتشین مزاج هستند؟ در زندگی آنان عشق به خودخواهی — تنفر — تندخویی — حاضرجوابی مانند زندگی انسانهای دنیا پرست وجود دارد. در آنان غرور و انحراف در شخصیت و بد طینتی وجود دارد كه گوئی انگار اصلا حقیقت برای آنان ناشناخته است. دلیل آن اینست كه هرگز متبدل نشده اند. آنان خمیرمایه حقیقت را در دلهای خویش نگذاشته اند. به حقیقت فرصتی داده نشده است تا كار خود را انجام دهند تمایلات شرارت بار طبیعی و ذاتی آنان تسلیم قدرت دگرگون سازی نشده است. زندگی آنان آشكار كننده فقدان فیض خداست كه حاكی از بی ایمانی به قدرت وی برای تغییر شخصیت و منش قبلی آنان است.
“ایمان از شنیدن مژده انجیل بوجود می آید” (رومیان ۱۷:۱۰). كلام خدا مامور بزرگی برای تغییر شخصیت است. مسیح دعا نمود “كلام راستی خود را به آنان بیاموزتا پاك و مقدس شوند” (یوحنا ۱۷:۱۷). اگر كلام خدا مطالعه شده و از آن پیروی شود كلام خدا در قلبها كار خواهد نمود و هرگونه صفات نامقدس را مقهور خواهد ساخت. روح القدس می آید تا گناه را محكوم سازد و ایمانی كه در دل جوانه میزند با محبت مسیح است كه خود را در جسم و روح و جان ما با شمایل خویش انطباق و و خواهد داد. سپس خداوند میتواند از ما برای انجام اراده خویش استفاده نماید. قدرتی كه به ما داده شده است ما را هدایت میكند تا با حقیقتی كه با ما ارتباط دارد با دیگران رابطه حقیقی برقرار كنیم.
حقایق كلام خدا برای نیاز بشری است و تغییر و تحول جان از طریق ایمان صورت میپذیرد. این اصول متعالی نباید طوری تصور شوند كه باعث آورده شدن خلوص و قدوسیت در زندگی ما خواهند شد. آنها حقایقی هستند كه به ملكوت رسیده و ابدیت را جهت یابی میكنند با این حال تاثیر حیاتی آنها با تجربیات بشری در هم می آمیزد. آنها به همه امور بزرگ و كوچك زندگی سرایت و نفوذ خواهند نمود.
خمیرمایه حقیقت در قلبها جای داده شده و خواهشها را مقهور نموده و افكار را تخلیص و خلق و خو را ملایم خواهد نمود. همچنین باعث تسریع در استعدادهای ذهنی شده و به جان انرژی و نیرو میبخشد. این باعث وسعت یافتن ظرفیت برای احساسات و برای ابراز محبت خواهد شد.
نگاه دنیاگرایانه به فردی كه اجازه داده تا اصول الهی در وی رسوخ كند بعنوان چیز عجیب و رازگونه تلقی میشود. بشر خودخواه و پول دوست تنها برای تامین كردن خود به ثروت اندوزی دست میزند تا عیش و عشرت دنیوی داشته باشد. او حیات ابدی را از دست میدهد. ولی برای پیروان مسیح این چیزها دلربا نیست. او برای رضای مسیح خود را انكار میكند تا بتواند در كمك به نجات جانهایی كه در این جهان نا امید بوده و مسیح را نمیشناسند نقشی داشته باشد. جهان چنین بشری را نمیتواند درك كند زیرا كه واقعیتهای ازلی در نظر او قرار دارد. محبت مسیح در قدرت رهایی بخش او به درون قلبها آمده است. این محبت فراتر و بالاتر از تمامی انگیزه هاست و مالك آنرا فراتر از اثرات تباه كننده دنیوی قرار خواهد داد.
كلام خدا در ارتباطات ما با هر عضو خانواده بشری تاثیر مقدسانه و تطهیر كننده دارد. خمیرمایه حقیقت روح چشم و هم چشمی ، جاه طلبی و یكه تازی را پدید نخواهد آورد. آن محبت درستی كه از آسمان زاده شده خودخواهانه و دگرگون پذیر نیست. آن محبت محتاج ستایش بشری نیست. قلب كسی كه فیض خدا را دریافت میكند از محبت خدا و برای كسانی كه مسیح برای آنان مرد لبریز میشود. نفس برای تظاهر وخودستایی تقلا نمیكند. كسیكه دیگران را دوست ندارد خود خواه است ولی كسیكه دیگران را دوست داشته و محبت مینماید در تملك مسیح است زیرا مسیح او را باز خرید نموده است. چنانچه نیت ها — سخنان — یا كارهای او درست فهمیده نشده و بد تعبیر شود او نخواهد رنجید. او مهربان و با ملاحظه و فروتن خواهد بود و پر از امید و همواره به لطف و محبت خدا اعتماد خواهد داشت.
پطرس ما را نصیحت و ترغیب میكند كه “در تمام رفتار و كردار خود پاك و مقدس باشید زیرا خداوند نیز پاك و مقدس است همان خداوندی كه شما را خوانده تا فرزند او باشید. او خود فرموده است پاك باشید زیرا من پاك هستم “.(اول پطرس ۱: ۱۵).
سیما تغییر می یابد. با سكونت مسیح در دلها - سیمای كسانیكه او را دوست دارند و احكام او را نگاه میدارند میدرخشد. حقیقت در آنجا نوشته شده است. آرامش بهشت نمایان میشود. نجابت و ملایمت متجلی میگردد كه بیش از محبت بشری است.
خمیرمایه حقیقت بشر را بطور كلی تغییر میدهد و زمختی او را نرم و تندی او را ملایم و خودخواهی او را به سخاوتمندی مبدل میسازد. ناپاكی ها تطهیر خواهد شد و در خون بره شسته خواهند شد. از طریق قدرت زندگی بخش ، ذهن و جان تقویت شده و با توازن و هماهنگی با زندگی الهی در خواهد آمد. انسان با سرشت بشری خویش در امور الهی مشاركت خواهد داشت. و مسیح در حد اعلی حرمت داده شده و تجلیل خواهد گردید. وقتی كه این تغییرات موثر واقع افتد فرشتگان با شور و شعف سرود خواهند خواند و خدا و مسیح بر جانهایی كه به مسلك الوهیت متشبه شده اند وجد و شادی خواهد نمود.
دیدگاه خود را بنویسید...
* برای فرستادن دیدگاه باید در سایت ثبت نام یا ورود کنید.