به شاه راهها و کوره راهها بروید بخش دوم
بخش دوم
در فرمان: به شاه راهها و کوره راهها بروید، مسیح کار بشارت خود را به تمام کسانی که فرا خوانده اند ابلاغ میکند. همه جهان میدان و عرصه مبلغان مسیح است. همه خانواده بشر جماعت الهی محسوب میگردند. خداوند خواهان آن است که کلام فیض بخش او به هر خانه ای و برای هر جان زنده ای برده شود.
در حد بالایی این کار باید با کار و زحمت شخصی انجام گیرد. این روش مسیح بود. کار او به طور وسیعی از گفتگو های رو در رو تشکیل شده بود. حتی یک نفر از مخاطبینش برای او مورد توجه و احترام قرار داشتند. اغلب از طریق آن یک نفر بود که پیام به هزاران نفر تعمیم داده میشد.
ما منتظر جانهایی نخواهیم ماند تا نزد ما بیایند بلکه ما باید در جستجوی آنان در هر جایی که هستند باشیم. وقتی که کلام در منبر موعظه گردید کار تازه شروع شده است. جماعتی وجود دارند که با انجیل هرگز نمیتوان آنان را صید نمود مگر اینکه انجیل نزد آنان برده شود.
دعوت به ضیافت ابتدا برای امت یهود بود مردمی که فرا خوانده شده بودند تا به عنوان معلمین و رهبران ایمانی بشر باشند مردمی که طومارهای نبوتی از پیشگوئی های ظهور مسیح را داشتند و کسانی که خدمات سمبلیک از پیش آگهی دهنده برای رسالت او به آنان سپرده شده بود. چنانچه کاهنان و مردم یهود اعتنایی به فراخوان الهی داشتند باید با پیام رسانان مسیح متحد شده و دعوت انجیل را به گوش جهانیان میرسانند. حقیقت به آنان سپرده شده بود که آن را به دیگران ابلاغ کنند. وقتی که آنان این دعوت به همیاری را نپذیرفتند آنگاه دعوتنامه به فقیران و علیلان و لنگان و کوران ارسال شد. باجگیران و گناهکاران نیز دعوت شدند. وقتیکه دعوت انجیل برای غیر یهودیان ارسال شد آنان باید همان کار مشابه خواسته شده را به انجام برسانند.
“در بزرگراهها”پیام ابتدا باید داده شود — به مردانی که نقش فعالی در کار جهان دارند — به معلمان و رهبران مردم.
بگذارید تا پیام رسانان خدا این را در ذهن بسپارند. به چوپانان گله ها، معلمینی که از جانب خدا گماشته شده اند. کلام باید به گونه ای باشد که به آن اعتنا شود. با آنانی که به رتبه های بالاتر اجتماعی تعلق دارند باید با ملایمت دلسوزانه و احترام برادرانه رفتار شود. مردم تاجر و امین، مردم با استعداد های مبتکرانه و دارای بصیرت علمی، مردان باهوش و ذکاوت، معلمان انجیل که ذهنشان برای حقیقت خاص این زمان فرا خوانده نشده است. اینها باید اولین کسانی باشند که دعوت را میشنوند. دعوت به آنان باید ابلاغ شود.
برای توانگران کاری باید صورت پذیرد. آنان باید به مسئولیت خویش واقف شوند بعنوان کسانی که هدایای آسمانی به آنان بامانت سپرده شده است. به آنان باید یادآوری شود تا بدانند که او کسی است که مردگان و زندگان را داوری میکند. با کار شماست که مرد توانگرمحبت و ترس از خدا را خواهد شناخت. اکثر اوقات توانگر به مال و ثروت خود تکیه میکند و احساس خطر نمیکند. چشمان دل او باید مجذوب چیزهای با ارزش غیرفانی باشد. او باید قدرت خیریت حقیقی را تشخیص بدهد که میگوید”ای تمام کسانی که زیر یوغ سنگین زحمت میکشید نزد من آیید و من به شما آرامش خواهم داد.یوغ مرا به دوش بکشید و بگذارید من شما را تعلیم دهم چون من مهربان و فروتن هستم و به جانهای شما راحتی خواهم بخشید. زیرا باری که من بر دوش شما میگذارم سبک است”(متی ۱۱ : ۲۸-۳۰).
با آنانی که تحصیلات عالیه دارند — توانگرند و یا فراخوانده شده اند مردم به ندرت به طور خصوصی از نجات صحبت میکنند ... بسیاری از کارگران مسیح از نزدیک شدن به این طبقات مردد هستند. ولی نباید چنین باشد. چنانچه فردی در حال غرق شدن است نباید به کناری بایستیم تا ببینیم که او هلاک میشود به خاطر اینکه او وکیل یا تاجر یا قاضی است.
از هیچ کسی نباید به خاطر هواخواهی از چیزهای دنیوی کوتاهی و غفلت شود. بسیاری در موقعیتهای اجتماعی بالا دل افسرده و از بطالت رنجور شده اند. آنان مشتاق آرامشی هستند که از آن بی بهره مانده اند. در بالاترین رتبه های اجتماعی افرادی هستند که تشنه و گرسنه رستگاری و نجات هستند. چنانچه کارگران خدا با مهربانی و قلبی رئوف از محبت مسیح به طور خصوصی نزد آنان بروند ایشان نیز از مژده الهی بهره مند خواهند گردید .
توفیق پیام انجیل بستگی به دانش سخنوری ، شهادتهای شیوا یا بحثهای عمقی ندارد. این بستگی به سادگی پیام و انطباق آن با جانها دارد که گرسنه نان حیات هستند.” چه باید کرد تا رستگار شد؟” این خواهش جان است.
با ساده ترین و متواضع ترین روش میتوان به هزاران نفر دست یافت. خردمندترین و متفکر ترین کسانیکه دنیا آنان را مستعد ترین زنان و مردان میشمارد اغلب با کلام ساده توسط فردی خدادوست به روشنگری میرسند و کسیکه بتواند از محبت به طور عادی و طبیعی مانند علایق سخن بگوید میتواند علاقه و نظر دیگران را به طور عمیقی بسوی مسیح جلب کند.
اغلب سخنان به خوبی و با مطالعه تهیه میشوند ولی تاثیر کمی دارند. ولی گفتار درست و صادقانه پسران و دختران خدا که با سادگی و به طور طبیعی گفته میشوند دارای قدرتی هستند که قفل قلبهایی را میگشاید که برای مدتها به روی مسیح و محبت او بسته شده بودند.
کارگران مسیح به یاد داشته باشند که آنان با قوت خود کار نمیکنند. آنان باید به بارگاه الهی متمسک شده و با ایمان در قدرت او پیام رستگاری را برسانند. آنان باید با خدا در دعا تقلا نموده و کشتی بگیرند و سپس با استعدادها و توانائیهایی که خدا به آنان داده است کار کنند. روح القدس به آنان کارایی می دهد. فرشتگان در کنار آنان خواهند بود تا بر قلبها اثر بگذارند.
رهبران و معلمان در اورشلیم حقیقتی را که مسیح برای آنان آورده بود را دریافت کردند. آن شهر مرکز تبلیغی و تبشیری فعالی باید بوده باشد! اسرائیل مرتد و انحطاط یافته میتوانست توبه کند. یک لشکر عظیم میتوانست برای خدا جمع شود. و چقدر سریع میتوانستند انجیل را به همه نقاط دنیا ببرند. پس حال اگر مردان تاثیر گذار و دارای قابلیت و کارآمد میتوانستند برای مسیح کاری عالی انجام دهند پس از طریق آنان چه کارهایی که میتوانست انجام شود : دست گیری از افتادگان، گردآوری و بازگرداندن رانده شدگان ذد و بمراتب کاری وسیع برای رستگاری. دعوت سریعا ابلاغ شده ومهمانان بر میز خداوند گرد هم می آمدند.
ولی ما تنها به مردان بزرگ و با استعداد فکر نمی کنیم بلکه به فقیر ترین طبقه که مورد مسامحه و غفلت قرار گرفته اند. مسیح منادیان خود را راهنمایی کرد که به راهها و کوره راههای فرعی نزد فقیران و درماندگان زمین بروند. در تالارها و معابر شهرهای بزرگ، در راههای فرعی روستاها ، خانواده ها و افرادی هستند ، شاید غریبه ها در سرزمینهای غریب- که رابطه ای با کلیسا ندارند و کسانیکه در تنهایی خود احساس میکنند که خداوند آنان را فراموش کرده است. آنان نمیدانند که چه کار باید بکنند تا نجات یابند. بسیاری در گناه غرق شده اند. بسیاری در پریشانی و تنگدستی هستند.آنان تحت فشار رنج و نیاز و بی ایمانی و اندوهگینی هستند. بیماریها از هر نوع جسم وروح آنان را رنجور و مبتلا ساخته است. آنان خواستار تسلی خاطر و آرامش برای آشفتگی هایشان هستند و شیطان آنان را وسوسه میکند تا در پی شهوت و لذاتی باشند که آنان را به سوی تباهی و مرگ سوق میدهد. شیطان به آنان سیبهای سدوم را میدهد. که بر روی لبهایشان تبدیل به خاکستر خواهد شد. آنان پولهای خود را برای نان خرج نمیکنند و زمان خود را صرف اموری میکنند که آنان را اقناع نمیکند.
درمیان این رنجدیدگان باید کسانی را ببینیم که عیسی آمده تا نجاتشان بدهد. او ایشان را اینگونه دعوت میکند”ای تشنگان نزد آبها بیایید ای همه شما که پول ندارید بیایید نان بخرید و بخورید. بیایید شیر و شراب را بدون پول بخرید و بنوشید. چرا پول خود را خرج چیزی میکنید که خوردنی نیست؟ چرا دسترنج خود را صرف چیزی میکنید که سیرتان نمیکند؟ به من گوش دهید و از من اطاعت کنید تا بهترین خوراک را بخورید و از آن لذت ببرید”(اشعیا ۳:۵۵-۱).
خداوند دستور خاصی صادر کرده است که باید به غریبه ها احترام بگذاریم. به مطرودین و فقیران که در تقوی و پرهیزکاری ضعیف شده اند کمک کنید. بسیاری از افراد ظاهرا نسبت به خیلی چیزها خونسرد و بی تفاوت هستند. گرچه ممکن است که در اعماق گناه غرق شده باشند ولی امکان نجات آنها وجود دارد.
خادمان مسیح باید از مسیح الگو بگیرند. همانگونه که او از یک مکان به مکان دیگر رفت تا رنجدیدگان را آرامش بخشیده و مریضان را شفا دهد. سپس او حقایق عظیم راجع به ملکوتش را در مقابل ایشان قرار داد. این وظیفه پیروان مسیح است. همانگونه که جسم رنجور را تسلی میدهید راههایی را برای خدمت به نیازهای جان پیدا میکنید. شما میتوانید به منجی متعال اشاره کنید و از محبت طبیب اعظم سخن بگوئید که تنهایی قدرت شفا و ترمیم دارد.
به فقیران افسرده و سرگردان بگوئید که نباید مایوس شوند. گرچه آنان اشتباه کرده اند و شخصیت درستی بنا نکرده اند ولی خدا با خوشی نجات آنها را ترمیم خواهد کرد. او با شور و شوق فرد به ظاهر مایوس را که شیطان از طریق آنان کار کرده را برداشته و عامل فیض خود میسازد. او به وجد می آید تا آنان را از غضبی که به واسطه سقوط در نا اطاعتی است نجات بخشد. به آنان بگوئید که شفا و تطهیر برای همه جانها موجود است. برای آنان در نزد خدا مکانی وجود دارد. او منتظر است تا به آنان خوش آمد بگوید.
آنانی که به راهها و کوره راهها میروند افرادی را با شخصیتهای متفاوت خواهند دید که به خدمت آنان نیاز است. کسانی وجود دارند که در روشنایی کامل زندگی میکنند و خدا را به بهترین راهی که میدانند خدمت میکنند. آنان آرزوی افزایش دانش الهی را دارند ولی آنان تنها روشنایی ضعیفی از آن نور ضعیف را میبینند آنان با اشک دعا میکنند و خدا آنان را برکت خواهد داد. در میانه شرارتهای شهرهای بزرگ بسیاری از این جانها را میتوان یافت. بسیاری از آنان در شرایط خیلی محقرانه ای هستند و بدین خاطر توسط دنیا مورد بی اعتنایی واقع شده اند. بسیاری از آنان در حال خدمت کردن هستند ولی کلیساها از آنان بی خبرند. ولی در مکانهای پست و مفلوک آنان شاهدان خدا هستند. آنان ممکن است نورهدایت و امتیاز کمی برای تعلیم مسیحی داشته باشند ولی در میانه عریانی ، گرسنگی ، و سرما آنان در پی خدمت به دیگران هستند. بگذارید تا نظارت فیض گوناگون خدا این جانها را دریابد، به ملاقاتشان به خانه هایشان برود و از طریق قدرت روح القدس به نیازشان رسیدگی شود. با آنان کتاب مقدس را مطالعه کنید و با آنان به سادگی با الهامات روح القدس دعا کنید. مسیح به خادمان خود پیامی خواهد داد که مانند نان آسمانی برای حیات جانها خواهد بود. برکات ارزشمند از قلبها به قلبها و از خانواده ها به خانواده ها منتقل خواهد شد.حکمی که در تمثیل داده شد این بود که”به اصرار آنها را بیاور”ولی این عبارت اغلب غلط تعبیر و تفسیر شده است. در نظر مردم اینطور سوء تعبیر شده که تعالیم انجیل را باید با زور و تحمیل دریافت کنند. ولی مفهوم (اصرار) در واقع فوریت و ضرورت در دعوت است و تاثیر انگیزه در آن ارائه شده است. انجیل هرگز مردم را به زور نزد مسیح نمی آورد. پیام آن چنین است “روح و عروس میگویند بیا... و هر کسی که آمد بگذارید تا آب حیات را به رایگان دریافت دارد”(مکاشفه ۲۲: ۱۷).
منجی میگوید”اکنون در مقابل درب ایستاده درب را میکوبم. هر که صدای مرا بشنود و درب را بگشاید داخل شده با او دوستی دائمی برقرار خواهم کرد و او نیز با من”(مکاشفه ۲۰:۳).
او با تحقیر و بی اعتنایی و تهدید کنار نمیرود بلکه به طور دائم در پی گمشده اش میگردد و میگوید”چگونه تو را از دست بدهم؟”(هوشع ۱۱: ۸). گرچه محبت او با قلب لجوج پس زده شده است ولی او بازگشته با قدرت بیشتری درخواست میکند”من بیرون ایستاده و در میزنم”قدرت پیروزمندانه محبت او جانها را وادار میسازد تا وارد شوند.” خداوندا تو با سپرت مرا نجات داده ای با قدرتت مرا حفظ کرده ای و از لطف توست که به این عظمت رسیده ام”(مزامیر ۳۵:۱۸).
اراده مسیح به پیام رسانان خویش با همان شوق و محبت که خود در جستجوی گمشده است ابلاغ میشود. ما تنها نمیگوئیم”بیا”. کسانی هستند که ندا را میشنوند ولی گوشهای آنها کم شنواست تا معنی آن را بفهمند. چشمان آنان چنان کور است که آن خیریتی که برایشان آماده شده است را نمیبینند. بسیاری تنزل و افول خود را درک میکنند. آنان میگویند من شایسته نیستم تا به من کمک شود مرا تنها بگذارید. ولی کارگران نباید از کار دست بکشند. در محبت دلسوزانه از کسی که دلسرد و درمانده است نگهداری و مراقبت کنید. به آنان شجاعت و امید و قوت قلب بدهید. با مهربانی به آنان اصرار کنید تا بیایند. “به کمک کسانی بشتابید که در تردید به سر میبرند تا بر شک خود غلبه کنند. گمراهان را از آتش جهنم رهایی دهید اما مراقب باشید که خودتان نیز به سوی گناه کشیده نشوید”(یهودا 22 و 23).
چنانچه خادم خدا با مسیح در ایمان قدم بردارد او به آنان در پیامشان قوت خواهد داد. آنان قادر خواهند شد تا محبت او را ارائه کنند و خطر رد کردن فیض خدا که بشر را وادار میسازد تا انجیل را بپذیرد ... مسیح معجزات شگفت انگیزی را انجام خواهد داد چنانچه انسان سهمی که خدا در انجام کار به او داده است را ایفا کند. امروزه قلب بشر به همان دگرگونی متبدل خواهد شد که درنسلهای گذشته متبدل شده بود.”جان بانبان” از کفر و عیاشی رهایی یافت ، جان نیوتن از خرید و فروش بردگان ، تا اینکه با اعلان خود خدا را جلال داده و مسیح را متعال سازند. بانیان و نیوتن ها نیز در دنیای امروز از میان مردم نجات داده میشوند. نمایندگان بشری که با خدا همکاری میکنند باعث خواهند شد تا خیلی از فقیران مطرود اصلاح شوند و در این دگرگونی صورت و شکل خداوند در انسان ترمیم و اصلاح میشود. کسانی بوده اند که فرصت و یا شانس کمتری داشته اند و در مسیر های خطا قدم گذاشتند زیرا راه بهتری را بلد نبودند و شعاع نور بر آنان خواهد تابید. و کلام مسیح به زکی رسید:” زکی بشتاب و پائین بیا چون میخواهم امروز به خانه تو بیایم و مهمانت باشم”.(لوقا ۵:۱۹). بنابراین کلام به سوی او خواهد آمد و کسانی که گناهکاران سخت دل به شمار می آمدند خواهند یافت که قلبی نرم تر از یک طفل خواهند داشت زیرا مسیح پذیرفت تا آنان را مورد توجه قرار دهد. بعضی از فاحش ترین خطاهای گناه آلود خواهند آمد و جای کسانی را خواهند گرفت که امتیازها و فرصتهایی را داشته اند که آن را مغتنم نشمرده اند ... آنان برگزیدگان خدا محسوب خواهند شد که گرانقدر و منتخب خواهند بود و وقتی که مسیح در ملکوت خویش بیاید آنان در کنار بارگاه او خواهند ایستاد.
ولی “مراقب باشید تا از او که با شما سخن میگوید اطاعت نمایید”(عبرانیان ۱۲: ۲۵). عیسی گفت”هیچ یک از مردانی که قبلا دعوت شده بودند طعم غذای مرا نخواهند چشید”.آنان دعوت را نپذیرفتند و هیچ کدام از آنان مجددا دعوت نخواهند شد. با رد کردن مسیح یهودیان قلبهای خود را سخت میکردند و خود را در دامان قدرت شیطان می انداختند از این رو برایشان غیر ممکن بود تا فیض او را بپذیرند. اگر قدرمحبت خدا دانسته نشود و اصول پایدار برای رام کردن و مطیع کردن جانها به کار برده نشود باید بدانیم که مطلقا از دست رفته ایم. خداوند چیزی عظیمتر از محبت خود را ندارد که ارزانی کند. اگر محبت عیسی قلب را مقهور و رام نسازد با هیچ وسیله دیگری نمیتوان بدان دست یافت.
هر زمان که از شنیدن پیام رحمت سر باز زنید در بی ایمانی تقویت میشوید. هر زمان که از باز کردن درب قلب خود به مسیح قصور بورزید بیشتر و بیشتر تمایل خود را از دست خواهید داد تا به صدای او گوش فرا دهید. آنگاه فرصت و شانس خود را برای پاسخ به آخرین درخواست رحمت از دست میدهید. نگذارید که مانند اسرائیل کهن از شما نوشته شود”افرایم به بتها ملحق شده است پس او را واگذارید”(هوشع ۴: ۱۷). مگذارید که عیسی بر شما بگرید همانگونه که بر اورشلیم گریست و بگوید”چند بار خواستم فرزندانت را دور هم جمع کنم همانطور که مرغ جوجه هایش را زیر پر و بالش میگیرد اما نخواستی”(لوقا ۱۳: ۳۴،۳۵).
ما در زمانی زندگی میکنیم که آخرین پیام رحمت که آخرین دعوت به فرزندان انسان است ارسال میشود. فرمان”به بزرگراهها و کوره راهها بروید”به مرحله نهایی کمال خود نائل می آید. دعوت مسیح به هر جان زنده ای داده میشود. پیام رسانان میگویند ”بیایید که همه چیز آماده است”. فرشتگان آسمانی همچنان با نمایندگان بشری همکاری میکنند. روح القدس از هر انگیزه ای بهره میبرد تا شما را وادار کند تا نزد خدا بیایید. مسیح به برخی علامتها و نشانه ها نگاه میکند که حاکی از برداشته شدن پشت بند درهای قلبتان است تا وارد شود. فرشتگان منتظرند تا آخرین گناهکار پیدا و بازگردانده شود. فوجهای آسمان آماده و منتظر نواختن چنگها و سرودهای شادمانی هستند به خاطر اینکه جان دیگری دعوت ضیافت انجیل را پذیرفته است.
دیدگاه خود را بنویسید...
* برای فرستادن دیدگاه باید در سایت ثبت نام یا ورود کنید.