search tajrobeye nejat سرچ تجربه نجات

آخرین مقالات

توبه

اسلاید تجربه نجات tajrobeyenejat roshd تامالات روحانی

انسان چگونه می تواند در مقابل خداوند پارسا خوانده شود؟ شخص گناهکار چگونه می تواند به انسانی پارسا تبدیل شود؟ تها به وسیله مسیح است که می توانیم با خداوند و با قدوسیت او هماهنگ شویم، اما چگونه می توانیم به مسیح ایمان بیاوریم؟ بسیاری همان سوالی را می پرسند که انبوه جمعیت در روز پنتیکاست پرسیدند، هنگامیکه به گناه خویش واقف شده و فریاد برآوردند “ چه کنیم؟ ”. اولین کلمه از پاسخ پطرس این بود که توبه کنید... و به سوی خدا بازگردید تا گناهانتان پاک شود. ( اعمال رسولان 3 آیه 19).توبه یعنی اظهار به ندامت از گناه و رویگرداندی از آن، با این حال ما نمی توانیم از گناه صرف نظر کنیم مگر اینکه شرم آور بودن آن را درک کنیم و تا زمانی که قلبا از آن رویگردان نشویم، تغییری واقعی در زندگی ما اتفاق نخواهد اقتاد.بسیارند کسانی که از درک واقعی توبه عاجز هستند. آنان به خاطر ارتکاب گناه تاسف می خورند و حتی اصلاحات ظاهری انجام می دهند چون می ترسند که گناه، برایشان مصیبت به بار آورد. در حالیکه مفهوم چنین توبه ای، کتاب مقدسی نیست. آنان بیشتر به خاطر مصیبت حاصل از گناه غصه می خورند تا برای خود گناه چنین بود، اندوه عیسو، هنگامیکه فهمید، حق نخست زادگی را برای همیشه از دست داده است. بلعام نیز با دیدن فرشته ای که با شمشیر کشیده بر سر راه وی ایستاده بود، از بیم آن که مبادا کشته شود، به گناه خویش اعتراف کرد، اما توبه او نیز توبه واقعی نبود. یهودای اسخر یوطی بعد از تسلیم کردن مسیح فریاد برآورد:“ گناه کردم و باعث ریختن خون بی گناهی شدم”. ( انجیل متی 27 آیه 4)

اعتراف و ندامت یهودا، حاصل عذاب روحی و احساس هولناک محکومیت و انتظار وحشتناک روز داوری بود. عواقبی که خیانت او به بار آورده بود، قلب او را ازوحشت و هراس لبریز کرده بود، با این حال اندوه و پشیمانی او آنچنان عمیق و درناک نبود، چرا که او پسر بی عیب و بی گناه خدا را تسلیم کرده و قدوس اسرائیل را انکار کرده بود. فرعون مصر هنگامیکه به خاطر نا اطاعتی از خداوند مجازات می شد، برای گریز از مجازات بیشتر به گناه خویش اعتراف می کرد، اما به محض اینکه نزول بلایا متوقف میشد، مجددا به مخالفت با خداوند ادامه می داد. همه این افراد برای عواقب گناه ماتم گرفتند نه برای خود گناه.

اما زمانی که دل آدمی تحت تاثیر روح خدا قرار می گیرد، وجدان تحریک می شود و شخص گناهکار عمق و قدوسیت شریعت پاک خدا را که پایه و اساس حکومت او در آسمان و بر زمین است، تشخیص می دهد. و آن “نور حقیقی که بر هر انسانی که به این جهان می آید روشنی می افکند” حجره های پنهان جان و روح را روشن می سازد و همه امور نهفته در تاریکی آشکار می شوند. ( انجیل یوحنا 1 آیه 9 .(ایمان بر ذهن و دل مسلط می شود و شخص کناهگار از قدوسیت ذات خداوند آگاه می شود و از آشکار شدن گناه و ناپاکی خویش در مقابل کاوشگر دلها احساس وحشت می کند. او محبت خدا، زیبایی قدوسیت و شادی پاک بودن را درک کرده و آرزو می کند تا پاک و طاهر گردد و به مصاحبت با خداوند باز گردانده شود.

دعای داوود نبی، بعد از گناهش طبیعت اندوه و ماتم واقعی برای گناه را به روشنی نشان می دهد. توبه او خالصانه و عمیق بود. هیچ تلاشی برای ناچیز شمردن گناه و هیچ تمایلی به گریز از مجازات تعیید شده در دعای او دیده نمی شود. داوود به زشتی گناه خویش پی برد و از آن اعلام انزجار کرد. او فقط برای بخشیده شدن گناه مکرد، بلکه برای کسب پاک دلی دعا کرد. او مشتاق قدوسیت بود تا بتواند بار دیگر به هماهنگی و مصاحبت با خدا باز گردانده شود. ا. چنین دعا می کند، “ خوشا به حال کسی که عصیان او مرزیده شد و گناه وی مستور گردید. خوشا به حال کسی که خداوند به وی جرمی در حساب نیاورد و در روح او حیله ای نمی باشد”. ( مزامیر 32 آیات 1و2).

“ ای خدا به حسب رحمت خود بر من رحم فرما، به حسب کثرت رافت خویش گناهانم را محو ساز. مرا از عصیانم به کلی شست و شو ده و از گناهانم مرا طاهر کن. زیرا که من به معصیت خود اعتراف می کنم و گناهم همیشه در نظر من است. مرا با زوفا پاک کن تا طاهر شوم. مرا شست و شو کن تا از برف سفید تر گردم. ای خدا دل طاهر در من بیافرین و روح مستقیم در باطنم تازه بساز. مرا از حضور خود مینداز و روح قدوس خود را از من مگیر. شادی بجات خود را به من بازده و به روح آزاد مرا تایید فرما. مرا از خونها نجات ده! ای خدایی که نجات من هستی! تا زبانم به عدالت تو ترنم نماید”. ( مزامیر 51 آیات 1 تا14)

توبه ای این چنین از حوزه قدرت و توانایی ما خارج است و فقط از طریق ایمان به مسیح کسب می شود که به آسمان صعود کرد و عطایای بیشمار به انسان بخشیده است.

در اینجا نکته ای وجود دارد که بسیاری از فهم و درک آن عاجز هستند و به همین دلیل از دریافت کمکی که مسیح اشتیاق دارد به ایشان بدهد، محروم می شوند. آنان تصور می کنند که نمی توانند به حضور مسیح بیایند، مگر اینکه ابتدا توبه کنند، چرا که توبه مقدمات آمرزش گناهانشان را فراهم می کند. درست است که توبه قبل از آمرزش گناهان قرار گرفته است ، زیرا تنها دل شکسته و نادم است که نیاز به یک منجی را احساس خواهد کرد.

اما آیا گناهکار، پیش از اینکه به حضور عیسی بیاید و به او ایمان آورد، باید منتظر بماند تا توبه کند؟ آیا توبه میتواند به عنوان مانعی میان گناهکار و منجی قرار گیرد؟

کتاب مقدس، این گونه تعلیم نمی دهد که فرد گناهکار پیش از اینکه بتواند دعوت مسیح را بشنود، ابتدا باید توبه کند. مسیح می گوید:“ بیایید نزد من، ای تمامی زحمتکشان و گرانباران، که من شما را آرامی خواهم بخشید”. ( انجیل متی 11 آیه 28).
این فضیلت و نیکویی مسیح است که همه گناهکاران را به سوی توبه واقعی هدایت می کند. پطرس، شاگرد مسیح، این موضوع را در اظهارات خود به اسرائیلیان به صراحت اعلام کرده است، او می گوید:“ او را خدا بر دست راست خود بالا برده، سرور و نجات دهنده شناخت تا قوم اسرائیل را توبه و آمرزش گناهان بخشد”. (اعمال رسولان 5 آیه 31) ما همان طور که نمی توانیم بدون روح مسیح که وجدان را بیدار میکند توبه کنیم، همان طور هم نمی نمی توانیم بدون مسیح آمرزش گناهان را دریافت کنیم.

مسیح سرچشمه تمامی انگیزه های راستین است. او تنها کسی است که می تواند دشمنی بر علیه گناه را در دل آدمی پدید آورد. هر اشتیاقی برای کسب حقیقت پاکی، هر گونه متقاعد شدن نسبت به گناهمار بودنمان گوا این است که روح او بر دلهای ما تاثیر گذاشته است.

عیسی گفته است: “اگر من از زمین برداشته شوم، همه را به سوی خود خواهم کشید” ( انجیل یوحنا 12 آیه 32). مسیح باید در مقابل فرد گناهکار در مقام نجات دهنده ای که برای نجات گناهان جهان فدا شده است، آشکار شود. زمانی که بره خدا را بر روی صلیب جلجتا نظاره می کنیم راز نجات در اذهان ما شروع به آشکار شدن می کند و نیکویی و محبت خدا ما را به سوی توبه هدایت می کند. مسیح با فدا کردن جان خویش برای گناهکاران، محبت غیر قابل وصفی را آشکار کرد و هنگامیکه گناهکار این محبت را مشاهده می کند، جان و روح او تحت تاثیر قرار می گیرد و به خاطر گناهانش توبه می کند.

درست است که افراد بعضی اوقات از اعمال گناه آلودشان شرمنده می شوند و بعضی نیز عادات بدشان را ترک می کنند، بدون اینکه آگاه باشند که بسوی مسیح کشیده می شوند. به هر حال هر وقت که افراد سعی کنند خودشان را اصلاح کرده و خالصانه برای انجام اعمال نیکو تلاش کنند، این قدرت مسیح است که ایشان را بسوی خود جلب می کند. نیرویی که آنان از آن بی اطلاع هستند، در باطن ایشان عمل می کند و وجدان ایشان را تحریک کرده و رفتارشان را تهذیب می کند. و هنگامیکه مسیح توجه ایشان را به صلیب خویش جلب می کند تا به او که گناهان ایشان قلب وی را آزرده نظاره کنند، وجدان ایشان تحت تاثیر قرار می گیرد. ضعفهای زندگی و گناه ریشه دار درون در نظر ایشان آشکار می شود. آنان تا اندازه ای شروع به درک پارسایی مسیح کرده و فریاد بر می آورند که :“چیست گناه که چنین قربانی عظیمی را برای گناهکاران طلب می کند؟ این همه محبت، این همه رنج، این همه تحقیر، مطالبه شد تا ما هلاک نگردیم، بلکه حیات جاویدان یابیم؟

فرد گناهکار ممکن است در مقابل این محبت مقاومت کند، و یا از کشیده شدن به سوی مسیح اجتناب ورزد، اما اگر مقاومت نکند به سوی او کشیده خواهد شد و آگاهی از نقشه نجات او را به پای صلیب مسیح هدایت خواهد کرد تا به خاطر گناهانش که موجب رنج و مرگ پسر محبوب خدا شد، توبه کند.

همان اندیشه و خرد الهی که بر امور طبیعت در حال عمل کردن است، با دلهای انسانها سخت گفته و در حال ایجاد کردن عطش غیر قابل وصفی است که آنان از آن محروم می باشند. امور این جهان نمی تواند عطش ایشان را سیراب کند. روح خداوند در حال مجادله با ایشان است تا در طلب چیزهایی باشند که به تنهایی می تواند سلامتی، آرامش، فیض مسیح و شادی قدوسیت را به ایشان ارزانی دارد. منجی ما از طریق عوامل مرئی و نامرئی، دائما در تلاش است تا اذهان انسانها را از امیال ناخوشایند گناه به برکات بیکرانی که می تواند از طریق او به ایشان تعلق گیرد، جذب کند. به همه این افراد که بیهوده تلاش می کنند تا از منبع آلوده این جهان بنوشند، پیام خداوند این است، “ هر که تشنه است، بیاید، و هر که طالب است، از آب حیات به رایگان بنوشد” (مکاشفه 22 آیه 17).

شما که در دل خود در آرزوی چیزهایی هستید که این جهان نمی تواند برآورده کند، این آرزو را به منزله ندای خدا به جان خویش قبول کنید. از او بخواهید تا روح توبه را به شما اعطا کند و مسیح را با محبت بیکران و قدوسیت کاملش به شما آشکار کند. در حیات منجی، وفاداری به اصول شریعت خداوند، محبت به خدا و انسان، نمونه کامل بود. احسان و محبت ایثارگرانه مایه شادی دل وی بود. هم چنان که به منجی می نگریم و نور او بر ما فرو می ریزد، به گناه آلوده بودن دلهایمان واقف می شویم.

ممکن است به غلط تصور کرده باشیم که رفتار ما درست و شرافتمندانه بوده است ، همانطور که نیقودیموس چنین تصور کرده بود .اینکه شخصیت معنوی ما بی عیب است و تصور کنیم که لازم نیست تا مانند گناهکار عادی خودمان را در مقابل خدا فروتن کنیم، اما زمانی که نور مسیح نیات قلبی ما را آشکار می کند، خواهیم دید که چقدر ناپاک هستیم، خودخواهی و خودپسندی انگیزه و خصومت علیه خداوند، که تمامی اعمال و رفتار ما را فاسد کرده است، خواهیم شناخت. سپس خواهیم فهمید که پارسایی ما در حقیقت مانند لثه ای کثیف است و اینکه خون مسیح به تنهایی می تواند ما را از پلیدی گناه پاک سازد و دلهای ما را به شباهت خویش تازه سازد.

پرتوی از جلال خدا و بارقه ای از نور قدوسیت مسیح، با نفوذ کردن در جان هرگونه ناپاکی را به طرز وحشتناکی مشخص کرده و ضعف ها و نقایص انسان را آشکار می کند. امیال ناپاک و بی ایمانی دل و ناپاکی لبها را نمایان می سازد. عهد شکنی فرد گناهکار در بی اعتبار کردن شریعت خداوند در معرض دید وی قرار داده می شود و روح او، تحت تاثیر روح القدس محزون می شود. او همانطور که به شخصیت پاک و بی عیب مسیح نگاه می کند از خود بیزار می شود.

هنگامیکه دانیال نبی، شکوه و جلال فرشته خداوندی را مشاهده کرد، با درک و شناخت ضعف و ناتوانی خویش پریشان شد . او تاثیر این صحنه خارق العاده را توضیح داده و می گوید :“قوت در من باقی نماند و خرمی من به پژمردگی مبدل گردید و دیگر هیچ طاقت نداشتم (دانیال 10 آیه 8) کسی که این چنین تحت تاثیر قرار می گیرد ، از خودخواهی و خودپسندی منزجر خواهد شد و از طریق پارسایی مسیح در طلب پاکی دل خواهد بود که با شریعت خدا و شخصیت مسیح هماهنگ است.

پولس رسول می گوید: مادامی که به اجرا کردن اعمال شریعت مربوط می شد، “به لحاظ پارسایی که در شریعت است” بی عیب بودم.(فیلیپیان 3 آیه 6). اما هنگامیکه شخصیت روحانی شریعت تشخیص داده شد، او گناهکار بودن خویش را درک کرد. بر اساس نص صریحت شریعت ، آنطور که افراد آن را برای اعمال ظاهری به کار می گیرند، پولس از گناه اجتناب کرده بود، اما همانگونه به عمق مفاهیم مقدس آن نگاه کرد و خود را آنطوری دید که خدا او را می دید،با فروتنی سر تعظیم فرود آورد و به گناهان خویش اعتراف کرد. او می گوید:“ من از قبل بدون شریعت زنده بودم، لکن چون حکم آمد، گناه زنده گشت و من مردم”. (رومیان 7 آیه 9). هنگامیکه او طبیعت روحانی احکام را دید، گناه با هولناکی واقعی اش نمایان شد و غرور و اعتماد به خویشتن در او از بین رفت. خداوند همه گناهان را به یک میزان نگاه نمی کند. در نظر او گناه دارای مراتب است همانطور که از نظر انسان نیز همین طور است.

اما هر چند که ممکن است که این و یا آن رفتار غلط در نظر انسان ناچیز شمرده شود، اما هیچ گناهی در نظر خداوند کوچک و بی اهمیت نیست.

داوری انسان، محدود و ناقص است، در حالیکه خداوند همه چیز را همانطور که هستند داوری می کند. آدم مست و میخواره تحقیر می شود و به او گفته می شود که گناه وی را از رفتن به آسمان محروم خواهد کرد. اما غرور، خودخواهی و طمع مورد سرزنش قرار نمی گیرند. در حالیکه اینها گناهانی هستند که مخصوصا در نظر خداوند زشت و توهین آمیز تلقی می شوند، زیرا با نیکویی ذات او و محبت ایثار گرانه ای که عینا همان حال و هوای کائنات بی گناه است، مغایرت دارد. کسی که مرتکب گناه می شود ممکن است احساس شرمندگی و کمبود کرده و نیاز به فیض مسیح را احساس کند، در حالیکه شخص مغرور خود را بی نیاز احساس می کند و به این ترتیب دریچه قلب خود را به روی مسیح و برکات بیکران او می بندد.

باجگیر بیچاره ای که دعا کرد، “ خدایا، بر من گناهکار رحم کن” (انجیل لوقا 18 آیه 12)، خود را فردی بسیار گناهکار به شمار می آورد و سایرین نیز او را با همین دید نگاه می کردند. در حالیکه او، نیاز خویش را احساس کرد و با بار سنگین گناه و شرمساری بسوی خدا آمد و تقاضای رحمت کرد. قلب او در مقابل روح القدس گشوده بود تا کار عالی و زیبایش را انجام دهد و او را از قدرت گناه آزاد کند. دعای خودستایانه و حق به جانب فریسی نشان داد که قلب او در مقابل تاثیر روح القدس بسته بود. او به دلیل فاصله اش از خداوند و در مقایسه با قدوسیت کامل ذات او , هیچ شناختی از گناهکار بودن خویش نداشت. او خود را نیازمند احساس نکرد و بنابراین هیچ چیزی دریافت نکرد.

اگر می دانید که گناهکار هستید، منتظر نمانید تا خودتان را اصلاح کنید. بسیارند آنانی که تصور می کنند به اندازه کافی خوب نیستند تا به عیسی ایمان آورند. آیا فکر می کنید که می توانید با تلاشهای خودتان بهتر شوید؟ “ آیا یک حبشی پوست خود را تبدیل تواند نمود، یا پلنگ پیسه های خویش را؟ آنگاه شما نیز که به بدی کردن عادت کرده اید، نیکویی توانید کرد؟ (ارمیا 13 آیه 23) فقط خداست که می تواند ما را یاری دهد. نباید در انتظار دلایل قوی تر فرصت های بهتر و یا انگیزه های مناسب تر، زمان را از دست بدهیم. ما نمی توانیم با قوت و قدرت خودمان، کاری انجام دهیم. باید درست همان طوری که هستیم، به مسیح ایمان آوریم.

اما هیچ کس خود را با این تصور که خدا علیرغم محبت و رحمت عظیمش انکار کنندگان فیض خود را نجات می دهد، فریب ندهد. شرارت و پلیدی فزاینده گناه تنها در پرتو نور صلیب می تواند مورد ارزیابی و داوری قرار گیرد. هنگامیکه افراد با اصرار اعلام می کنند که خدا به اندازه کافی خوب و مهربان است که شخص گناهکار را دور نمی اندازد، به ایشان بگویید: به صلیب جلجتا نگاه کنید. تنها به دلیل اینکه هیچ راه دیگری وجود نداشت که به وسیله آن انسان بتواند نجات یابد، برای اینکه بدون این قربانی غیر ممکن بود که نژاد انسان از قدرت فاسد کننده گناه رهایی یابد و به مصاحبت با مخلوقات پاک آسمان باز گردانده شود، یرا انسان غیر ممکن بود که بتواند در حیات روحانی سهیم شود، به این دلیل بود که مسیح گناه انسان سرکش و نافرمان را برخود گرفت و به جای گناهکاران رنج کشید. محبت، رنج و مرگ چسر یگانه خدا، همگی به زشتی وحشتناک گناه گواهی می دهند و اعلام می کنند که هیچ راه گریزی از قدرت آن و هیچ امیدی به زندگی بهتر وجود ندارد مگر اینکه جان و روح خود را به مسیح تسلیم کنند.

بعضی اوقات افراد توبه ستیز برای توجیه کردن اعمال خودشان از مسیحیان دروغی ایراد گرفته و می گویند: “من هم به اندازه ایشان خوب هستم. آنان فداکارتر، پاک تر، جدی تر و دور اندیش تر از من نیستند. آنان نیز به اندازه من به دنبال لذت و بی بندوباری هستند”. به این نحو، اشتباهات دیگران را بهانه ای برای اجتناب از وظایفشان قرار می دهند. در حالیکه گناهان و معایب دیگران هیچ کس را از انجام وظیفه معاف نمی کند. زیرا خداوند الگوی غلط انسانی را به ما نداده است. پسر بی عیب خدا به عنوان الگو و سرمشق به ما داده شده است و آنانی که از رفتار غلط مسیحیان دروغین شکایت می کنند باید کسانی باسند که رفتار بهتر و سرمشق های عالی تری نشان دهند. آنان اگر از درک و تصور عالی تری از آنچه که یک مسیحی باید باشد، برخوردار هستند، آیا گناه خود ایشان بزرگتر نیست؟ آنان می دانند که چه کاری درست است، با این وجود از انجام آن امتناع می کنند.

از طفره رفتن پرهیز کنید. کار دست کشیدن از گناهان و جستجوی قدوسیت از طریق عیسی را به تعویق نیاندازید. اینجا همان جایی است که هزاران هزار نفر مرتکب اشتباه شده و حیات جاودانی را از دست داده اند. من در اینجا بر روی کوتاه بودن و بی ثباتی زندکی دست نخواهم گذاشت، اما خطر بسیار جدی است، خطری که به اندازه کافی درک نشده است. تاخیر در تسلیم شدن به ندای روح القدس و انتخاب به زیستن در گناه، به راستی که این تاخیر برای چنین چیزی صورت می گیرد. گناه هرچند ناچیز، ممکن است به گناهی بزرگ تبدیل شود و موجب هلاکت ابدی گردد. آنچه که ما بر آن غلبه نمی کنیم، ما را مغلوب خواهد کرد و به هلاکت ما منجر خواهد شد.

آدم و حوا خودشان را متقاعد کرده بودند که یک موضوع کم اهمیت مانند خوردن میوه ممنوعه نمی تواند عواقبی چنین وحشتناکی که خدا اعلام کرده بود، به دنبال داسته باشد. اما این موضوع کم اهمیت، تخطی از حکم مقدس و غیر قابل تغییر خداوند بود که در نتیجه آن آدم از خدا دور شد و دریچه های مرگ و بدبختی به روی این جهان گشوده شد. عصرها از پی عصرها، فریان شیون و زاری از زمین بسوی آسمان بلند شد و تمامی مخلوقات به واسطه نااطاعتی آدم به مصیبت و اندوه دچار شدند. آسمان اثرات عصیان آدم بر علیه خداوند را که کاملا احساس کرده بود. صلیب جلجتا یادآور قربانی عظیم و خارق العاده ای است که مقرر شد تا کفاره نا اطاعتی از احکام الهی را پرداخت کند. نباید گناه را به عنوان یک موضوع بی اهمیت تلقی کنیم.

هر عمل تخطی آمیز، هرگونه بی اعتنایی و انکار فیض مسیح بر روی خودتان تاثیر می گذارد، دل را سخت می سازد، اراده را فاسد و ذهن را فلج می سازد و نه تنها میل شما به تسلیم شدن را از بین می برد.

بسیاری در حال سرکوب کردن وجدان آشفته خویش هستند، با این تصور که هر وقت بخواهند می توانند رفتار بد و گناه آلودشان را تغییر دهند، اینکه می توانند دعوت رحمت را سرسری گرفته و باز هم مجددا تاثیر پذیر باشند. آنان فکر می کنند که بعد از بی احترامی کردن به روح فیض و بعد از تسلیم شدن به نفوذ شیطان، در لحظه ای که فلاکت و بدبختی به سراغشان آمد، می توانند رفتارشان ارا تغییر دهند. اما این کار به راحتی انجام شدنی نیست زیرا تجربه و تعلیم و تربیت مربوط به زندگی، آنچنان شخصیت ایشان را شکل داده است که تعداد کمی از ایشان میل دارند تا به شباهت عیسی تبدیل شوند.
حتی یک خصلت غلط مربوط به شخصیت، یک میل گناه آلود که بطور دایم پرورده شده باشد، سرانجام تمام قدرت مربوط به انجیل را خنثی خواهد کرد. هر تمایل گناه آلود دشمنی جان را نسبت به خداوند تقویت می کند. کسی که بی ایمانی و بی علاقگی خود را نسبت به حقایق الهی اظهار می کند، محصولی را درو می کند که خودش کاشته است. در سرتاسر کتاب مقدس هشدارهای بسیاری در مورد ناچیز شمردن گناه داده شده است. “تقصیرهای شریر او را گرفتار می سازد و به بندهای گناهان خود بسته می شود”.

مسیح آماده است تا ما را از گناه آزاد کند. اما او اراده خود را بر ما تحمیل نمی کند. اگر به خاطر تداوم گناه، خود اراده تماما میل به شرارت داشته باشد، اگر میل مداشته باشیم تا آزاد شویم، اگر نخواهیم فیص او را بپذیریم، دیگر او چه کاری می تواند بکند؟ ما با انکار قاطعانه محبت او، خودمان را هلاک کرده ایم. کلام خداوند می فرماید:“ هان، اکنون زمان لطف خداست، هان، امروز روز نجات است” و “ امروز، اگر صدای او را می شنوید، دل خود را سخت مسازید”. (دوم قرنتیان آیه )، (عبرانیان 3 آیات 7و8).

“ انسان به ظاهر می نگرد و خداوند به دل می نگرد”. دل آدمی، با انگیزه های متناقض شادی و اندوه، دل فاسد و سرکش، دلی که مسکن ناپاکی و فریب است. (اول سمونیل 16 آیه 7). خداوند از انگیزه ها و نیات و اهداف دل آدمی با خبر است. بنابراین با همه گناهانتان و همانگونه که هستید به حضور او بروید. مانند سراینده مزامیر که می گوید: “ ای خدا مرا تفتیش کن و دل مرا بشناس. مرا بیازما و فکرهای مرا بدان و ببین که آیا در من راه فساد است! و مرا به طریق جاودانی هدایت فرما”. (مزامیر 139 آیات 23و24)

بسیاری، مذهب روشنفکرانه را بائر دارند، یک شکلی از تقوا و دینداری، که به وسیله آن دل آدمی پاک نمی گردد. اما شما این گونه دعا کنید:“ ای خدا دل طاهر در من بیافرین و روح مستقیم در باطنم تازه بساز”. (مزامیر 51 آیه 10) با روح و جان خویش به درستی برخورد کنید. همان قدر که در مورد جسم خود مصّر و جدی هستید، در مورد زندگی روحانی خودتان نیز با جدیت عمل کنید. این یک موضوعی است که باید میان خدا و شما حل و فصل شود.

کلام خدا را همراه با دعا و نیایش مطالعه کنید. این کلام، اصول عظیم قدوسیت در احکام خدا و زندگی مسیح را پیش روی شما قرار می دهد. قدوسیتی که بدون آن “هیچ کس خداوند را نخواهد دید”. (عبرانیان 12 آیه 14) کلام خدا، شما را در مورد گناه متقاعد می کند، و طریق نجات را به صراحت نشان می دهد. هنگامیکه ندای خداوند با روح و جان شما سخن می گوید به آن توجه کنید.

هنگامیکه زشتی گناه را می بینید، هنگامیکه خودتان را همانطور که هستید می بینید، آشفته و پریشان نشوید. مسیح برای نجات گناهکاران به این دنیا آمد. ما خدا را با خودمان مصالحه ندادیم، بلکه محبت عالی و شگفت انگیز خداوند در مسیح است که “ جهان را با خودآشتی داد”. (دوم قزنتیان 5 آیه 19) او با محبت عظیمش، دلهای فرزندان خطا کارش را بسوی خود جلب می کند. هیچ پدر و مادر زمینی نمی تواند به اندازه خداوند در مقابل خطاها و اشتباهات فرزندان صبور و مهربان باشد. هیچ کس نمی تواند به اندازه او گناههکار را محبت کند.همه وعده های او و تمامی هشدارهای او نشان دهنده محبت غیر قابل وصف اوست.

هنگامیکه شیطان می آید و به شما می گوید که بسیار گناهکار هستید، به نجات دهنده خود عیسی نگاه کنید و از مهربانی و فضایل او بگویید. چیزی که به شما کمک خواهد کرد این است که به نور او نگاه کنید. گناهانتان را اعتراف کنید، اما به دشمن بگویید:“عیسی به این جهان آمد تا گنهکاران را نجات دهد”. و اینکه شما می توانید با محبت بی نظیر او نجات یابید. (اول تیموتانوس 1 آیه 15). عیسی از شمعون درباره دو نفر که بدهکار بودند سوال کرد. یکی از آنها مقداری کم و دیگری مقداری زیاد بدهکار بود.اما طلبکار قرضهای هر دو نفر را بخشید. مسیح از شمعون پرسید کدام یک از این دو طلبکارش بیشتر دوست خواهد داشت. شمعون پاسخ داد :“ آن که بدهی بیشتری داشت و بخشیده شد”. (لوقا 7 آیه 24) ما گناهکاران بزرگی بودیم اما مسیح مرد تا ما بخشیده شویم. فضایل مربوط به قربانی او کافی است تابه خاطر ما به حضور پدر تقدیم شود. آنانی را که او بیشتر بخشیده است، او را بیشتر دوست خواهند داشت. و به تخت رحمت او نزدیکتر خواهند شد تا او را به خاطر محبت و ایثار عظیم او پرستش کنند. هر چه بیشتر محبت خدا را درک کنیم، بیشتر به شرارت و پلیدی گناه پی می بریم. هنگامیکه درازای زنجیری را که به خاطر ما شکسته شد می بینیم، و زمانی که به قربانی عظیم مسیح که به خاطر ما انجام شد فکر می کنیم، دل ما با مهربانی و شفقت نرم می شود.

دیدگاه خود را بنویسید...

* برای فرستادن دیدگاه باید در سایت ثبت نام یا ورود کنید.

0 دیدگاه