search tajrobeye nejat سرچ تجربه نجات

در بیابان زندگی سرگشته بودم من مسیحا 
تو شدی باران و ابرم ای مسیحا 
بُدَم آن درختِ خُشک و تنها 
که تو دادی مرا آبِ حیاتم ای مسیحا 
شبم پُر ز غم بود و روزم همچو شب بود 
شب و روزم تو کردی مسیحایی مسیحا 
بِدَم در من حیاتِ جاودانت 
که بی تو پوچم و خالی از خود ،ای مسیحا 
تو ای امیدم اندر پیچ و تاب زندگانی 
ای طبیب قلب بیمار و شکسته ام ای مسیحا 
آن منم دیوانه ی کویت عاشق رویت ای مسیحا 
پذیرایم باش و پر کن مرا از حضورت ای مسیح

شعر از .